blue baby

/ˈbluːˈbeɪbi//bluːˈbeɪbi/

(پزشکی) نوزاد کبود، کودک مبتلا به سیانوز (که به خاطر خوب کار نکردن ریه یا قلب اکسیژن کافی دریافت نمی کند)، طب طفلی مبتلا به یرقان ازرق cyanosis

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an infant born with blue-tinged skin from insufficient oxygen in the blood, caused by a congenital heart or lung defect.

جمله های نمونه

1. Blue baby : baby whose skin is blue at birth because of a heart defect.
[ترجمه گوگل]نوزاد آبی: نوزادی که در بدو تولد پوستش به دلیل نقص قلبی آبی است
[ترجمه ترگمان]کودک آبی: کودکی که پوست او به دلیل نقص قلبی کبود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. IN 1997 the European Patent Office (EPO) gave a patent to Massachusetts General Hospital for its use of nitric oxide to treat bronchoconstriction, a method often used for “blue baby” syndrome.
[ترجمه گوگل]در سال 1997، اداره ثبت اختراع اروپا (EPO) به بیمارستان عمومی ماساچوست به دلیل استفاده از اکسید نیتریک برای درمان انقباض برونش، روشی که اغلب برای سندرم "کودک آبی" استفاده می شود، حق اختراعی اعطا کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۷، اداره ثبت اختراعات اروپا (EPO)به بیمارستان عمومی ماساچوست اجازه داد تا از اکسید نیتریک برای درمان bronchoconstriction استفاده کند این روش اغلب برای سندرم \"بچه آبی\" مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The blue baby can turnover Jianghai, magnanimous, is overwhelmed with emotion drunk by the monster mirror floats but actually in the poisonous water jar.
[ترجمه گوگل]کودک آبی می تواند جابجا شود جیانگهای، بزرگوار، غرق در احساسات است که توسط آینه هیولا شناور است اما در واقع در شیشه آب سمی است
[ترجمه ترگمان]کودک آبی می تواند turnover، بزرگوار، غرق در احساسات مست آینه هیولا، اما در واقع در یک کوزه آب آلوده، غرق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tetralogy of Fallot, the most common form of a serious congenital heart defect also known as blue baby syndrome, has always been something of a puzzle.
[ترجمه گوگل]تترالوژی فالوت، رایج ترین شکل نقص مادرزادی جدی قلب که به عنوان سندرم کودک آبی نیز شناخته می شود، همیشه چیزی شبیه به یک معما بوده است
[ترجمه ترگمان]Tetralogy of Fallot، رایج ترین شکل یک نقص مادرزادی قلبی که به عنوان سندروم بچه آبی شناخته می شود، همیشه چیزی از یک پازل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 1944 - The first surgery (on a human) to correct blue baby syndrome is performed by Alfred Blalock and Vivien Thomas.
[ترجمه گوگل]1944 - اولین عمل جراحی (بر روی انسان) برای اصلاح سندرم نوزاد آبی توسط آلفرد بللاک و ویوین توماس انجام شد
[ترجمه ترگمان]۱۹۴۴ - اولین جراحی (روی یک انسان)برای اصلاح سندروم بچه آبی توسط آلفرد Blalock و Vivien توماس انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was said that she gave birth to a blue baby.
[ترجمه گوگل]می گفتند او یک بچه آبی به دنیا آورده است
[ترجمه ترگمان]می گفتند که بچه آبی به دنیا آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

نوزاد کبود: ( اسم ) نوزادی که سیانوز مادرزادی دارد، یا با یک بیماری قلبی مادرزادی و یا با یک ریه کلاپس به دنیا آمده که از رسیدن اکسیژن کافی به بافت ها جلوگیری می شود و به پوست نوزاد کمی رنگ آبی می دهد ( غیررسمی )

بپرس