1. They tried to bludgeon me into joining their protest.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند من را به تظاهراتشان وادار کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند مرا با چماق بزنند تا به protest ملحق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They tried to bludgeon me into telling them, but I refused.
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند مرا به آنها بگویم، اما من نپذیرفتم
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند من را با چماق بزنند و به آن ها بگویم، اما من قبول نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The other is the old bludgeon of robber barons, industry consolidation.
[ترجمه گوگل]مورد دیگر، تپه قدیمی بارون های دزد، تحکیم صنعت است
[ترجمه ترگمان]دیگری چماق قدیمی اربابان دزد، انسجام صنعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. How can new Liverpool bludgeon United into mediocrity yet take only one point from their previous league fixtures against Leicester and Derby?
[ترجمه گوگل]چگونه لیورپول جدید می تواند یونایتد را در حد متوسط قرار دهد و در عین حال تنها یک امتیاز از بازی های قبلی خود در لیگ مقابل لستر و دربی بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]باشگاه فوتبال لیورپول با چوب گلف باز می تواند تنها یک امتیاز از تجهیزات لیگ قبلی خود در مقابل لس تر و دربی پیدا کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Japanese imperialism is determined to bludgeon its way deep into China.
[ترجمه گوگل]امپریالیسم ژاپن مصمم است راه خود را به عمق چین ببرد
[ترجمه ترگمان]امپریالیسم ژاپن تصمیم گرفته است که راه خود را به سوی چین پرتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Do not bludgeon a problem to death with code.
[ترجمه گوگل]مشکل را با کد تا حد مرگ حل نکنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کد خود را با مشکل مواجه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His walking stick served him as a bludgeon on many occasions.
[ترجمه گوگل]عصای راه رفتن او در بسیاری از مواقع به عنوان یک گلوله از او استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]عصایش او را به عنوان چماق در موقعیت های مختلف به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The aim was to bludgeon speculators and impress creditors.
[ترجمه گوگل]هدف این بود که سفته بازان را به هم بزنند و طلبکاران را تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه ترگمان]هدف این بود که دلالان سهام را چماق و طلبکاران را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She is deeply angry about this and her approach is to bludgeon the tar out of him.
[ترجمه گوگل]او عمیقاً از این بابت عصبانی است و رویکردش این است که تار را از او بیرون بکشد
[ترجمه ترگمان]او عمیقا از این مساله عصبانی است و رویکرد او استفاده از قطران از او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It came forward with these proposals, and it has attempted to bludgeon them through the House.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادها را مطرح کرد و سعی کرد آنها را از طریق مجلس رد کند
[ترجمه ترگمان]این لایحه با این پیشنهادها مطرح شده است و تلاش کرده است آن ها را از طریق مجلس اخراج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Scientists now say those horns may have been a sort of battle bludgeon.
[ترجمه گوگل]دانشمندان اکنون می گویند که این شاخ ها ممکن است نوعی تیر جنگی بوده باشند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان می گویند که این شاخ ممکن است یک نوع چماق جنگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Whatever he said, the swift answer crushed him like a bludgeon.
[ترجمه گوگل]هر چه گفت، پاسخ سریع او را مانند یک گلوله له کرد
[ترجمه ترگمان]هر حرفی که می زد، آن پاسخ تند مثل چماق او را به هم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید