1. Potato chips aren't rubbery and blubbery like fat, they're crispy and crunchy like lettuce, that proves they're diet food!
[ترجمه گوگل]چیپس سیب زمینی مانند چربی لاستیکی و موبر نیست، مانند کاهو ترد و ترد است، این ثابت می کند که آنها یک غذای رژیمی هستند!
[ترجمه ترگمان]چیپس سیب زمینی rubbery و blubbery مثل چربی، ترد و ترد مثل کاهو است، که ثابت می کند که غذای رژیم غذایی هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You thought I'd be my usual blubbery mess of snot and tears, didn't you?
[ترجمه گوگل]تو فکر می کردی که من می تونم همیشگی اشک و خراش هایم باشم، نه؟
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کردی که من مثل بقیه چاق و snot هستم، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Scarlett clapped a hand over the blubbery mouth.
[ترجمه گوگل]اسکارلت دستی روی دهانش زد
[ترجمه ترگمان]اسکارلت دستش را روی دهانش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Potato chips aren't rubbery and blubbery like fat. They are crispy and crunchy like lettuce. That proves they are diet food.
[ترجمه گوگل]چیپس سیب زمینی مانند چربی لاستیکی و مایل به قرمز نیست آنها مانند کاهو ترد و ترد هستند این ثابت می کند که آنها غذای رژیمی هستند
[ترجمه ترگمان]چیپس سیب زمینی rubbery و blubbery مثل چربی نیست آن ها ترد و ترد مثل کاهو هستند این ثابت می کند که آن ها غذای رژیم غذایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His blubbery body filled and seemed to hang over the edges of the chair.
[ترجمه گوگل]بدنش پر شده بود و به نظر می رسید روی لبه های صندلی آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]هیکل بزرگش پر شده بود و به نظر می رسید که از لبه صندلی اویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He wore an army greatcoat, not big enough to cover his blubbery belly although it was buttoned across his chest.
[ترجمه گوگل]او یک کت بزرگ ارتشی پوشیده بود که به اندازه کافی بزرگ نبود که شکم سیاهش را بپوشاند، اگرچه دکمه های آن روی سینه اش بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]او پالتو ارتشی پوشیده بود و به اندازه کافی بزرگ نبود که شکم بزرگش را بپوشاند، با این که دکمه روی سینه اش بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. After sawing through the thick, rough skin, Trondur found that all the flesh was blubbery and glutinous.
[ترجمه گوگل]تروندور پس از اره کردن پوست ضخیم و خشن، متوجه شد که تمام گوشت آن تار و چسبناک است
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که از میان آن پوست ضخیم و خشن بیرون آمد، متوجه شد که همه گوشت چاق و چسبناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. As sushi and sashimi, it was fatty and chewy with a bland, blubbery taste — like salmon that's been kept out too long.
[ترجمه گوگل]بهعنوان سوشی و ساشیمی، چرب و جویدنی با طعمی ملایم و موبر بود – مانند ماهی قزل آلا که مدت زیادی از آن خارج شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان سوشی و sashimi، چاق و چاق بود، با a چاق و چاق، مثل ماهی قزل آلا که خیلی طول کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Success will mean the difference between a brawny giant and a blubbery one.
[ترجمه گوگل]موفقیت به معنای تفاوت بین یک غول تنومند و یک غول تیره خواهد بود
[ترجمه ترگمان]موفقیت به معنای تفاوت بین یک غول سنگین و یک غول blubbery است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These clothes are made of great materials which don"t need to be so blubbery, 1 but still have great performance in the thermal part. "
[ترجمه گوگل]این لباسها از مواد عالی ساخته شدهاند که نیازی نیست تا این حد تیره باشند، اما همچنان در قسمت حرارتی عملکرد عالی دارند
[ترجمه ترگمان]این لباس ها از مواد عالی ساخته شده اند که نیازی به این کار ندارند، اما هنوز هم عملکرد عالی در بخش حرارتی دارند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید