"Blubbering" یعنی با صدای بلند و غیرقابل کنترل گریه کردن، به ویژه وقتی کسی بین هق هق گریه حرف می زند یا نفس می کشد.
🔹 در انگلیسی ساده: crying noisily and uncontrollably.
🔹 در فارسی: زار زدن، گریه ی شدید و بی اختیار کردن.
... [مشاهده متن کامل]
مثال ها:
1. The child was blubbering after losing his toy. 🫣 – بچه بعد از اینکه اسباب بازی اش را گم کرد زار می زد.
2. Stop blubbering and tell me what happened. 😐 – گریه را بس کن و بگو چی شده.
3. She ran out of the room blubbering. 😢 – در حالی که زار می زد از اتاق بیرون دوید.
گاهی هم طنزآمیز یا تحقیرآمیز گفته می شود، یعنی "گریه ی بچه گونه یا احمقانه".
Chatgpt
🔹 در انگلیسی ساده: crying noisily and uncontrollably.
🔹 در فارسی: زار زدن، گریه ی شدید و بی اختیار کردن.
... [مشاهده متن کامل]
مثال ها:
1. The child was blubbering after losing his toy. 🫣 – بچه بعد از اینکه اسباب بازی اش را گم کرد زار می زد.
2. Stop blubbering and tell me what happened. 😐 – گریه را بس کن و بگو چی شده.
3. She ran out of the room blubbering. 😢 – در حالی که زار می زد از اتاق بیرون دوید.
گاهی هم طنزآمیز یا تحقیرآمیز گفته می شود، یعنی "گریه ی بچه گونه یا احمقانه".