blown out


معنی: پنچری

مترادف ها

پنچری (صفت)
blown out

پیشنهاد کاربران

رد کردن، قبول نکردن، نپذیرفتن
مثال : he's already blown out six applicants
معنی : اون تا حالا شش متقاضی رو رد کرده.
بدتر کردن/خراب تر کردن
با فوت خاموش شدن
the candle was blown out
شمع با فوت خاموش شد
منفجر

بپرس