رد کردن، قبول نکردن، نپذیرفتن مثال : he's already blown out six applicantsمعنی : اون تا حالا شش متقاضی رو رد کرده.بدتر کردن/خراب تر کردنبا فوت خاموش شدنthe candle was blown outشمع با فوت خاموش شدمنفجر+ عکس و لینک