پیامد
( خودرو ) پس زدن موتور، فرآیندی که در آن گازها منبسط می شوند یا در جهتی خلاف جهت معمول حرکت می کنند، به ویژه از طریق فرار از فشار یا احتراق تأخیری.
پسگرد
🔸 معادل فارسی:
بازخورد منفی / پیامد ناخواسته / واکنش معکوس
در زبان محاوره ای:
ضربه ی برگشتی، گندش دراومد، برگشت خورد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( سیاسی – اطلاعاتی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
پیامدهای ناخواسته یا منفی یک اقدام مخفی یا مداخله ی خارجی، مخصوصاً در سیاست خارجی یا عملیات اطلاعاتی
مثال: The CIA faced blowback from its covert operations.
سیا با پیامدهای برگشتی عملیات مخفی خودش مواجه شد.
2. ** ( فنی – مکانیکی ) :**
در اسلحه ها یا موتورهای گازی، به فشار برگشتی ناشی از انفجار یا احتراق گفته می شه
مثال: The rifle uses blowback to cycle the action.
تفنگ از فشار برگشتی برای حرکت مکانیزم استفاده می کنه.
3. ** ( استعاری – اجتماعی یا شخصی ) :**
واکنش منفی یا غیرمنتظره به یک تصمیم، حرف، یا رفتار
مثال: His comment caused major blowback online.
حرفش واکنش منفی زیادی تو فضای مجازی داشت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
backlash – repercussion – unintended consequence – recoil – fallout
بازخورد منفی / پیامد ناخواسته / واکنش معکوس
در زبان محاوره ای:
ضربه ی برگشتی، گندش دراومد، برگشت خورد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( سیاسی – اطلاعاتی ) :**
... [مشاهده متن کامل]
پیامدهای ناخواسته یا منفی یک اقدام مخفی یا مداخله ی خارجی، مخصوصاً در سیاست خارجی یا عملیات اطلاعاتی
مثال: The CIA faced blowback from its covert operations.
سیا با پیامدهای برگشتی عملیات مخفی خودش مواجه شد.
2. ** ( فنی – مکانیکی ) :**
در اسلحه ها یا موتورهای گازی، به فشار برگشتی ناشی از انفجار یا احتراق گفته می شه
مثال: The rifle uses blowback to cycle the action.
تفنگ از فشار برگشتی برای حرکت مکانیزم استفاده می کنه.
3. ** ( استعاری – اجتماعی یا شخصی ) :**
واکنش منفی یا غیرمنتظره به یک تصمیم، حرف، یا رفتار
مثال: His comment caused major blowback online.
حرفش واکنش منفی زیادی تو فضای مجازی داشت.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
تاثیر منفی
ضربه عقب نشینی
پیامد ناخواسته
رو سر کسی خراب شدن
گردن کسی افتادن
the police interrogated me and I think this is gonna blow back on me
گردن کسی افتادن
در "Merriam - Webster " اینگونه تعریف شده : پیامد و نتیجه پیش بینی نشده یا ناخواسته
تف سر بالا
به این جمله نگاه کنین:
The events of 1979 in part be regarded as a "blowback" from the coup of 1953
میگه وقایع سال1357 به نوعی "واکنش ناخودآگاه" به کودتای 1332 بود. چون توی تعریف انگلیسی unintended داره باید حتما این کلمه منظور بشه
میگه وقایع سال1357 به نوعی "واکنش ناخودآگاه" به کودتای 1332 بود. چون توی تعریف انگلیسی unintended داره باید حتما این کلمه منظور بشه
واکنش بد : )
وکنش بد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)