blow things out of proportion

پیشنهاد کاربران

To exaggerate =To make more of something than one should
پیاز داغ چیزی را زیاد کردن - از کاه کوه ساختن
از کا کوه ساختن
گوز چ سمیه
گوز را گنبد کردن
جنجال کردن
To make a mountain out of a molehill
To make a drama out of s. th
چیزی را بزرگتر از خودش نشان دادن
مبالغه کردن
از کاه کوه ساختن
چیزی را بزرگ جلوه دادن، مبالغه کردن
گنده کردن ی قضیه ای
پیاز داغش رو زیاد کردن
از کاه کوه ساختن، قضیه ای را بزرگ کردن، بزرگ جلوه دادن، مبالغه کردن، چیزی را گنده کردن.
my father always blow things out of proportion
پدرم همیشه از کاه کوه میسازه.
she had a cold but blew it out of proportion and said she was dying of pain!
...
[مشاهده متن کامل]

او سرماخوردگی داشت ولی گندش کرد و گفت دارم از درد می میرم!

مبالغه کردن، غلو کردن، شلوغِ ( ش ) کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس