blow out of proportion

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
بزرگ نمایی کردن / از کاه کوه ساختن / بی خودی شلوغش کردن / زیادی حساس شدن
در زبان محاوره ای:
بی خودی قضیه رو گنده کرد، یه چیز کوچیکو خیلی جدی گرفت، شلوغش کرد
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( رفتاری – انتقادی ) :**
اشاره به واکنش یا برخوردی که نسبت به یک موضوع کوچک، بیش ازحد شدید یا اغراق آمیز باشه
مثال: Don’t blow it out of proportion—it was just a joke.
بی خودی شلوغش نکن—فقط یه شوخی بود.
2. ** ( رسانه ای / اجتماعی ) :**
وقتی رسانه ها یا افراد یک اتفاق معمولی رو به صورت بحران یا مسئله ی بزرگ جلوه می دن
مثال: The media blew the incident out of proportion.
رسانه ها اون اتفاق رو زیادی بزرگ نمایی کردن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
exaggerate – overreact – dramatize – make a fuss – overstate – sensationalize

گوز را گنبد کردن
از کاه کوه ساختن
مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن
Exaggerate
Overstate
چیزی یا اتفاقی را به طور اغراق آمیز بد جلوه دادن
زیادی جدی گرفتن
بزرگنمایی کردن
اغراق کردن
زیاده روی کردن