blow out

/ˈbloʊˈaʊt//bləʊaʊt/

معنی: ترکیدن، منفجر شدن، پنجرشدن، پف کردن
معانی دیگر: (امریکا - خودمانی) 1- از جا در رفتن، آتشی شدن 2- دیوانه شدن، 1- (شمع و غیره را) با فوت خاموش کردن، پف کردن 2- فروکش (توفان و غیره)، پنچری، انفجار جای باددررفتن، بیرون دمیدن (بخار و آب و غیره)، پنچری (تایر و غیره)، پکیدن، ترکیدن، سوختن فیوز برق، جشن بزرگ

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to stop the burning of something with the movement of air.

- She blew out the candles.
[ترجمه saeed] او شمع ها را فوت کرد
|
[ترجمه گوگل] شمع ها را فوت کرد
[ترجمه ترگمان] شمع ها را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: the sudden bursting of a vessel containing air or liquid under pressure, esp. an automobile tire.
مشابه: burst

(2) تعریف: a sudden and uncontainable release of air or liquid.

جمله های نمونه

1. Blow out the candles before they burn out.
[ترجمه Smat] سمت راننده، یه پنچری داشتم
|
[ترجمه فرامرز] لاستیک سمت راننده ام پنچر شد ( یا ترکید )
|
[ترجمه گوگل]شمع ها را قبل از سوختن فوت کنید
[ترجمه ترگمان]شمع رو خاموش کن قبل از اینکه آتیش روشن کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Be careful! A short circuit will blow out the fuse.
[ترجمه فرامرز] ۱ - ما هر از گاهی، شاهد یک انفجار بزرگ بودیم. ۲ - ما هر از گاهی، یک جشن بزرگ می گرفتیم
|
[ترجمه داریوش] یک اتصالی موجب سوختن فیوز میشه.
|
[ترجمه گوگل]مراقب باش! اتصال کوتاه فیوز را منفجر می کند
[ترجمه ترگمان]مواظب باش! یک مدار کوتاه فیوز را خاموش خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sudden breeze made the candles blow out.
[ترجمه Smat] یک کامیون که به جنوب سفر میکرد یک ترکیدگی لاستیک داشت و تصادف کرد
|
[ترجمه فرامرز] یک کامیون که به سمت جنوب، در حرکت بود، لاستیکش ترکید و تصادف کرد ( یا دچار سانحه شد ) .
|
[ترجمه گوگل]نسیم ناگهانی باعث شد شمع ها خاموش شوند
[ترجمه ترگمان]باد ناگهانی شمع ها را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blow out the candles and make a wish.
[ترجمه فرزاد] شمع هارا فوت کن و آرزو کن
|
[ترجمه فرامرز] ما یک جشن به تمام معنا حسابی، برای تولدش، به پا کردیم
|
[ترجمه گوگل]شمع ها را فوت کنید و آرزو کنید
[ترجمه ترگمان] شمع رو خاموش کن و یه آرزو کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The electric fire has blow out.
[ترجمه فرامرز] ما رفتیم که یک جشن واقعا بزرگ و حسابیی بگیریم.
|
[ترجمه گوگل]آتش برق خاموش شده است
[ترجمه ترگمان]بخاری برقی منفجر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You're lucky you didn't blow out the whole engine.
[ترجمه فرامرز] یک پنچری یا ترکیدن لاستیک، اولین تلاشش ویک مجروحیت و صدمه هم دومین تلاشش را، عقیم ساخت.
|
[ترجمه گوگل]شما خوش شانسید که کل موتور را منفجر نکردید
[ترجمه ترگمان]شانس آوردی کل موتور رو منفجر نکردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The matches are designed not to blow out in strong winds or when immersed in water. Very handy.
[ترجمه فرامرز] همان تیمی که توانست شکستهای ویرانگر را به پیروزی های سخت کوشانه ( تلاشمندانه ) تبدیل کند.
|
[ترجمه گوگل]کبریت ها طوری طراحی شده اند که در بادهای شدید یا غوطه ور شدن در آب بیرون نزنند خیلی خوش دست
[ترجمه ترگمان]این مسابقات به گونه ای طراحی شده اند که در باده ای شدید و یا در زمان غرق شدن در آب غرق نشوند خیلی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Otherwise blow out dust from the keyboard and clean keyboard casing.
[ترجمه فرامرز] نتیجهء پیروزی ۱۳۱ - ۹ بوستون سلتیکز برابر حریفش، یک درخشش فوق العاده در فلیت سنتر بود. بزرگترین پیروزی با اختلاف زیاد سلتیک، در این فصل!
|
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت گرد و غبار را از صفحه کلید خارج کنید و پوشش صفحه کلید را تمیز کنید
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت گرد و غبار را از صفحه کلید و غلاف صفحه کلید تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have to blow out all the candles or your wish won't come true.
[ترجمه فرامرز] این یک نمونهء رشد و پیشرفت بسیار بزرگ هست.
|
[ترجمه گوگل]شما باید تمام شمع ها را فوت کنید وگرنه آرزوی شما محقق نمی شود
[ترجمه ترگمان]باید شمع رو خاموش کنی وگرنه آرزوت برآورده نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The matches are designed not to blow out in strong winds or when immersed in water.
[ترجمه فرامرز] احتمال یک رکود و تورم فاجعه آمیز در بورس آمریکا، بعنوان مثال بخاطر عدم ثبات گسترده و رو به افزایش و سقوط تند و سریع ارزش دلار، هست
|
[ترجمه گوگل]کبریت ها طوری طراحی شده اند که در بادهای شدید یا غوطه ور شدن در آب بیرون نزنند
[ترجمه ترگمان]این مسابقات به گونه ای طراحی شده اند که در باده ای شدید و یا در زمان غرق شدن در آب غرق نشوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At that range she knew the gun would blow out her brains.
[ترجمه گوگل]در آن فاصله او می دانست که تفنگ مغزش را منفجر می کند
[ترجمه ترگمان]با این فاصله می دانست که اسلحه مغزش را متلاشی خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't blow out the light.
[ترجمه گوگل]نور را خاموش نکنید
[ترجمه ترگمان]چراغ را خاموش نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some common misconceptions Let me blow out of the water some of the common misconceptions about negotiations.
[ترجمه گوگل]برخی از تصورات غلط رایج اجازه دهید برخی از تصورات غلط رایج در مورد مذاکرات را از آب بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]برخی تصورات نادرست رایج اجازه می دهند برخی از تصورات غلط رایج در مورد مذاکرات را فاش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then he would blow out the candle, and we would sit still for another five minutes and repeat the procedure.
[ترجمه گوگل]سپس شمع را فوت می‌کرد و ما پنج دقیقه دیگر بی‌حرکت می‌نشستیم و روش را تکرار می‌کردیم
[ترجمه ترگمان]بعد شمع را خاموش می کرد و ما باز هم برای پنج دقیقه دیگر می نشستیم و عمل را تکرار می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I had a blow-out on the driver's side.
[ترجمه گوگل]من از سمت راننده ضربه خوردم
[ترجمه ترگمان] من یه ضربه محکم به کنار راننده داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Once in a while we had a major blowout.
[ترجمه گوگل]هر چند وقت یک بار ما یک انفجار بزرگ داشتیم
[ترجمه ترگمان]پس از مدتی، ما یک انفجار بزرگ داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A lorry travelling south had a blow-out and crashed.
[ترجمه گوگل]یک کامیون در حال حرکت به سمت جنوب دچار انفجار شد و سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]یک کامیون که به سمت جنوب حرکت می کرد ضربه زد و سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We had a real blow-out for her birthday.
[ترجمه گوگل]ما برای تولد او یک ضربه واقعی داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما یه ضربه واقعی برای تولدش داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We went for a real blow-out to celebrate.
[ترجمه گوگل]ما برای جشن گرفتن برای یک ضربه واقعی رفتیم
[ترجمه ترگمان] برای جشن گرفتن رفتیم بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. A tyre blow-out destroyed his first attempt, injury ended the second.
[ترجمه گوگل]ضربه لاستیک اولین تلاش او را از بین برد، مصدومیت تلاش دوم را به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]یک ضربه با لاستیک باعث از بین رفتن اولین تلاش او شد و زخم دوم به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The same team that allowed blowouts to deteriorate into hard-fought victories.
[ترجمه گوگل]همان تیمی که اجازه می داد ضربات به پیروزی های سخت تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]همان تیمی که به blowouts اجازه می داد در پیروزی های سخت مبارزه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The result was a 131-9Boston blowout at the FleetCenter, the Celtics' largest victory margin of the season.
[ترجمه گوگل]نتیجه 131-9 بوستون در FleetCenter بود، بزرگترین پیروزی سلتیکس در این فصل
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک انفجار ۱۳۱ - ۹ بوستون در the، بزرگ ترین حاشیه پیروزی بوستون در این فصل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This is the growth of a blowout type.
[ترجمه گوگل]این رشد یک نوع انفجار است
[ترجمه ترگمان]این رشد نوع انفجار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. An inflationary blowout, for example from excess credit, would see the US stock market rise in a volatile fashion, partnered by a sharp fall in the US dollar.
[ترجمه گوگل]یک انفجار تورمی، به عنوان مثال ناشی از اعتبار مازاد، می تواند شاهد افزایش بازار سهام ایالات متحده به شکلی نوسانی باشد که با کاهش شدید دلار همراه است
[ترجمه ترگمان]یک تورم تورم، برای مثال از اعتبار زیاد، شاهد افزایش بازار سهام ایالات متحده با یک مد فرار بود که با سقوط شدید دلار با آن شریک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. By analysis, the effect of the blowout coil is defined and its adjustment size and procedures are thoroughly discussed.
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل، اثر سیم پیچ فوران تعریف می شود و اندازه تنظیم و روش های آن به طور کامل مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]با تجزیه و تحلیل، تاثیر سیم پیچ را تعریف و اندازه تنظیم آن به طور کامل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Casing damage during blowout of water injection well is common in many oil fields of China.
[ترجمه گوگل]آسیب بدنه در هنگام فوران چاه تزریق آب در بسیاری از میادین نفتی چین رایج است
[ترجمه ترگمان]خسارت casing در حین تخلیه چاه تزریق آب در بسیاری از میادین نفتی چین معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The massive blowout preventer on the sea floor was equipped with a pair of pinchers known as blind shear rams.
[ترجمه گوگل]جلوگیری از فوران عظیم در کف دریا به یک جفت پینچر معروف به قوچ برشی کور مجهز بود
[ترجمه ترگمان]انفجار مهیب بر روی کف دریا مجهز به یک جفت pinchers معروف به rams برشی کور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The right front tire had a blowout.
[ترجمه گوگل]لاستیک جلو سمت راست ترک خورده بود
[ترجمه ترگمان]لاستیک جلو درست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. We held our annual company blowout last night.
[ترجمه گوگل]ما شب گذشته انفجار سالانه شرکت خود را برگزار کردیم
[ترجمه ترگمان]دیشب مهمونی سالیانه our رو برگزار کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترکیدن (فعل)
crack, rupture, burst, blow, explode, pop off, pop, rive, blow out, dehisce, reave

منفجر شدن (فعل)
explode, puff, blow out, detonate, erupt, fulminate

پنجرشدن (فعل)
blow out

پف کردن (فعل)
inflate, puff, blow out, swell

تخصصی

[عمران و معماری] ترکیدن در اثر فشار آب
[مهندسی گاز] فوران کردن
[زمین شناسی] ترکیدن در اثر فشار آب
[نساجی] فوت کردن - خاموش کردن
[خاک شناسی] بادکنده
[آب و خاک] جوشش

انگلیسی به انگلیسی

• turn out, turn off, extinguish (e.g. a candle)
a blow-out is a sudden uncontrolled rush of oil or gas from a well.
in a vehicle, a blow-out happens when a tyre suddenly bursts.
a blow-out is also a meal that is larger than you normally have; an informal use.
explosion; investigation, inquiry; banquet, party (slang)

پیشنهاد کاربران

اسم
دمنده
عبارت "blow out" در انگلیسی معانی مختلفی دارد، بسته به زمینه ای که در آن استفاده می شود. در اینجا به چند معنی رایج اشاره می کنم:
خاموش کردن: معمولاً در مورد شمع ها استفاده می شود.
"Blow out the candles. " ( شمع ها را خاموش کن. )
...
[مشاهده متن کامل]

پنچر شدن تایر: وقتی تایر به طور ناگهانی و شدید خراب می شود.
"I had a blowout on the highway. " ( تایرم در بزرگراه پنچر شد. )
انفجار: می تواند به معنی انفجار ناگهانی و شدید باشد.
"There was a blowout in the engine. " ( در موتور انفجاری رخ داد. )
مهمانی یا جشن بزرگ: به یک جشن یا مهمانی بزرگ و پرهیاهو اشاره دارد.
"We had a big blowout for his birthday. " ( ما یک جشن بزرگ برای تولد او داشتیم. )
شکست بزرگ در مسابقه ورزشی: وقتی یک تیم با اختلاف زیادی برنده یا بازنده می شود.
"The game was a blowout; they won 50 - 10. " ( بازی یک شکست بزرگ بود؛ آن ها با نتیجه 50 - 10 برنده شدند. )

پراکنده کردن
blowout
به عنوان اسم؛
1 -
A sudden explosion or bursting of a tire, pipe, or container
انفجار یا ترکیدن ناگهانی تایر خودرو، لوله یا ظرف
The car crashed after one of its tires had a blowout.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
A large or festive party or meal
یک مهمانی یا وعده غذایی بزرگ
We had a big blowout to celebrate his promotion
3 -
A sports competition in which one side wins by a very large amount
یک مسابقه ورزشی که در آن یک طرف با امتیاز بسیار بالایی برنده می شود
The game was expected to be close but it turned out to be a blowout.
4 -
An uncontrolled eruption of an oil or gas well
فوران کنترل نشده چاه نفت یا گاز
The blowout caused a huge fire and environmental damage.
5 -
A hairstyle in which the hair is dried and styled with a hairdryer
مدل مویی که در آن موها با سشوار خشک و حالت می گیرند
She got a blowout at the salon before the wedding.

blow outblow outblow out
منابع• https://www.merriam-webster.com/dictionary/blowout• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/blowout
آرمیدگی، تن آرامی، وقت فراغت و آرامش
در فوتبال به معنی خیلی راحت بردن است
در جام جهانی 2022 که در قطر برگزار شد، پرتغال خیلی راحت سوئیس را برد.
Example: Portuguese blew Switzerland out in 2022 World Cup in held in Qatar
بازدم
جشن گرفتن
1. منفجر کردن
2. ذوب ناگهانی فیوز الکتریکی
3. ترکیدن ناگهانی لاستیک
4. فرار کنترل نشده نفت یا گاز از چاه نفت یا گاز
5. خرابی موتور جت، به ویژه هنگام پرواز
6. عامیانه
یک وعده غذایی پر حجم یا سرگرمی مجلل
...
[مشاهده متن کامل]

7. خاموش کردن ( شعله، شمع و غیره ) یا ( شعله، شمع و غیره ) خاموش شدن
8. لغو کردن

( در صنعت حفاری چاههای نفت و گاز ) فَوَران ( نفت و گاز )
بیرون پاشیدن
وعده غذایی مفصل.
پنچری
پنچر شدن
خاموش کردن با فوت
ترکیدن تایر ( به ویژه در حین حرکت خودرو )
توی کتاب practice ielts توی یه پاراگراف نوشته
The droplets are then blown out of the gun . . .
اینو چطور ترجمه میکنید؟
در عکاسی و نورپردازی: بیش از حد روشن؛ معادل اصطلاح overexposed
مدت زمان کوتاه
وعده غذایی مفصل
سور
شکم چرانی
خاموشی
در مورد فرایندهای احتراقی blowout به معنای خاموشی است
برای مثال flame blowout به معنای خاموشی شعله است
در مورد لاستیک پنچر شدن تا ترکیدن
از بین بردن مانند عبارت : blow out the moisture
فوت کردن. ترکیدن. فروکش کردن طوفان و باد و غیره. به ضرب گلوله سری را منفجر کردن.
شکست دادن کسی. از جا در رفتن مفصلهای بدن. تخلیه ناگهانی مخزنی مانند مخزنهای سوخت. تمام کردن رابطه با دوستی
معرکه، محشر، فوق العاده
باد شکم
خاموشی شعله
زیر قرار زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس