blow one's brains out
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
عامیانه )
کشتن کسی با شلیک به سر، مغز کسی را با تفنگ ترکاندن، شلیک مرگبار به سر کسی کردن
Ray blew the informant's brains out, just as the boss told him to
ری با شلیک به سر خبرچین او را کشت، درست همانطور که رئیسش بهش گفته بود.
کشتن کسی با شلیک به سر، مغز کسی را با تفنگ ترکاندن، شلیک مرگبار به سر کسی کردن
ری با شلیک به سر خبرچین او را کشت، درست همانطور که رئیسش بهش گفته بود.