blow it

انگلیسی به انگلیسی

• damn it!, confound it!, to hell with it!

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
گند زدن / خراب کردن / فرصت را از دست دادن / اشتباه بزرگ کردن
در زبان محاوره ای:
گند زد، همه چیز را خراب کرد، فرصت را سوزوند، قاطی کرد
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( اشتباه – از دست دادن فرصت ) :**
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی کسی یک موقعیت یا فرصت مهم را با اشتباه یا بی دقتی از دست می دهد.
مثال: *He really blew it in the interview. *
واقعاً گند زد در مصاحبه.
2. ** ( خرابکاری – طنزآمیز ) :**
گاهی برای شوخی یا سرزنش دوستانه به کار می رود وقتی کسی کاری را خراب می کند.
مثال: *You blew it, man! That was your chance. *
گند زدی رفیق! اون فرصتت بود.
3. ** ( شدید – بار منفی ) :**
اشاره به خراب کردن کامل یک موقعیت یا رابطه.
مثال: *She blew it with her boss after missing the deadline. *
با رئیسش همه چیز را خراب کرد بعد از اینکه موعد را از دست داد.
- - -
🔸 مترادف ها:
mess up – screw up – ruin – fail – botch – spoil

( بی ادبانه ی محاوره ایی ) ریدن
How was your exam
I blew it
An expression of anger.
عبارتی است برای ابراز خشم. مانند: زپلشک، شانس ما رو باش، گه توی این شانس.
to spoil an opportunity
از دست دادن و خراب کردن یک فرصت
an expression of anger
• Oh, blow it! I've forgotten to invite Paul to the party.
گند زدن۔خراب کردن۔اشتباہ کردن
تِر زدن ( بی ادبانۀ محاوره ای ) ، به خشکه این شانس.
در کاری یا در چیزی شکست خوردن
گند زدن!
He really blew it!
تف به این شانس ( تف به این کاری که کردم )
عجب کار اشتباه کردم ( همه چی را بر باد دادم )
به جهنم/به درک
اینفرمال )
اشتباه بزرگی کردن، خراب کردن، موقعیت یا فرصتی را از دست دادن، ( با انجام کار اشتباه یا گفتن حرف اشتباهی ) چیزی را بر باد فنا دادن، ( قدر فرصت یا موقعیتی را ندانستن و آنرا خراب کردن )
( در اکثر مواقع از گذشته فعل یعنی blew استفاده میشود )
...
[مشاهده متن کامل]

I really blew it when I turned down that job offer
من واقعا اشتباه بزرگی کردم وقتی که آن پیشنهاد کاری را رد کردم.
That was a great opportunity, but now I've blown it
اون یک موقعیت عالی بود اما الان دیگه من اونو به باد فنا داده ام!
I have a good offer for you, don't blow it
یک پیشنهاد خوبی برات دارم، خرابش نکن!/از دستش نده!

خراب کردن، گند زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)