blow down


داغان کردن، پراندن، بافوت درست کردن، علوم هوایى : خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز

جمله های نمونه

1. They caught the thief and hailed blows down on him.
[ترجمه گوگل]دزد را گرفتند و بر او ضرباتی زدند
[ترجمه ترگمان]دزد را گرفتند و او را صدا زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A lot of trees were blown down in the recent storms.
[ترجمه گوگل]در طوفان های اخیر درختان زیادی منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]در طوفان های اخیر تعداد زیادی درخت ریخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Power lines were blown down and we had a blackout of several hours.
[ترجمه گوگل]خطوط برق منفجر شد و چندین ساعت خاموشی داشتیم
[ترجمه ترگمان]خطوط برق از بین رفت و ما چند ساعت بی هوش شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many trees were blown down in the gale.
[ترجمه گوگل]بسیاری از درختان در تندباد منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]خیلی از درخت ها در توفان منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gale blew down hundreds of trees.
[ترجمه گوگل]طوفان صدها درخت را منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]باد صدها درخت را می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An old oak tree had blown down in the storm.
[ترجمه گوگل]یک درخت بلوط کهنسال در طوفان منفجر شده بود
[ترجمه ترگمان]درخت بلوط قدیمی در طوفان منفجر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Several chimneys blew down during the storm.
[ترجمه گوگل]در طول طوفان چندین دودکش منفجر شد
[ترجمه ترگمان]چند دودکش در طول طوفان منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Several trees were blown down in the storm.
[ترجمه گوگل]چندین درخت در طوفان منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]چند درخت در طوفان فرو ریخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The telephone wires were blown down by the rainstorm.
[ترجمه گوگل]سیم های تلفن در اثر باران قطع شد
[ترجمه ترگمان]سیم های تلفن در اثر باران شدید منفجر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hundreds of trees have been blown down this winter.
[ترجمه گوگل]در زمستان امسال صدها درخت از بین رفته اند
[ترجمه ترگمان]این زمستان صدها درخت از بین رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hundreds of old trees were blown down in the gales.
[ترجمه گوگل]صدها درخت کهنسال در تندبادها منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]صدها درخت کهن سال پشت سر هم منفجر می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A biting wind blew down from the hills.
[ترجمه گوگل]باد گزنده ای از تپه ها وزید
[ترجمه ترگمان]باد گزنده از روی تپه ها می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Several trees were blown down in the night.
[ترجمه گوگل]چند درخت در شب منفجر شدند
[ترجمه ترگمان]چند درخت در شب منفجر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The garden gate has blown down.
[ترجمه گوگل]دروازه باغ منفجر شده است
[ترجمه ترگمان]دروازه باغ خراب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Flush product stream outlet to blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه گوگل]خروجی جریان محصول را به دمش یا سیستم پمپاژ کنید تا آب خط و مبدل را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]خروجی جریان محصول خروجی به blowdown یا pumpout به منظور عاری کردن خط و مبدل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Flush the hottest stream inlet blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه گوگل]داغ ترین سیستم دمنده یا پمپ خروجی ورودی جریان را بشویید تا خط و مبدل آب آزاد شود
[ترجمه ترگمان]فلاش hottest ورودی و یا سیستم pumpout را برای عاری کردن خط و مبدل ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Flush the hottest stream outlet blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه گوگل]داغ ترین سیستم دمش یا پمپ خروجی جریان را بشویید تا خط و مبدل آب آزاد شود
[ترجمه ترگمان]فلاش داغ ترین جریان خروجی را فلاش یا سیستم pumpout برای عاری کردن خط و مبدل ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Flush the coolest stream inlet blowdown or pumpout system to water free the line and exchanger.
[ترجمه گوگل]خنک ترین سیستم دمنده یا پمپ خروجی ورودی جریان را بشویید تا خط و مبدل آب آزاد شود
[ترجمه ترگمان]the the ورودی جریان ورودی و یا سیستم pumpout را برای عاری کردن خط و مبدل ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Porcelain still have bibulous rate, sit implement still blowdown, water consumption, noise, water seals the performance demand such as the function.
[ترجمه گوگل]پرسلن هنوز هم نرخ دوقلو، نشستن پیاده سازی هنوز هم blowdown، مصرف آب، سر و صدا، آب مهر و موم تقاضا عملکرد مانند عملکرد
[ترجمه ترگمان]چینی هنوز نرخ bibulous دارند، و هنوز هم blowdown، مصرف آب، سر و صدا، آب بنده ای آب، تقاضای عملکرد مانند عملکرد را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Blowdown gross dominates program and program of water pollution processing.
[ترجمه گوگل]بلاو داون ناخالص بر برنامه و برنامه پردازش آلودگی آب غالب است
[ترجمه ترگمان]این برنامه، برنامه و برنامه کنترل آلودگی آب را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. This paper analyses the importance of boiler periodic blowdown and its relation with energy saving.
[ترجمه گوگل]این مقاله اهمیت دمش دوره ای دیگ و ارتباط آن با صرفه جویی در انرژی را تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله اهمیت of دوره ای دیگ بخار و ارتباط آن با ذخیره انرژی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Programmed control system shall be applied to blowdown system to enhance automation level of boiler's operation.
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل برنامه ریزی شده باید برای افزایش سطح اتوماسیون عملکرد دیگ بر روی سیستم دمش اعمال شود
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل Programmed باید برای افزایش سطح اتوماسیون عملیات دیگ بخار به سیستم blowdown اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Strong falling is to use the wallop of current to achieve blowdown.
[ترجمه گوگل]افتادن شدید استفاده از ولتاژ جریان برای دستیابی به دمیدن است
[ترجمه ترگمان]در حال افتادن قوی، استفاده از wallop جریان برای رسیدن به blowdown است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Unripe variable is opposite outside balanced yield, the influence of balanced blowdown flow rate.
[ترجمه گوگل]متغیر نارس در مقابل بازده متعادل خارج، تأثیر نرخ جریان دمش متعادل است
[ترجمه ترگمان]متغیر Unripe در مقابل بازده متعادل، تاثیر نرخ جریان blowdown متعادل قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The study shows that cyclic steam injection rate, soaking time, flowing bottom hole pressure and blowdown mode are important factors influencing the effectiveness of single well steam stimulation.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می‌دهد که سرعت تزریق بخار چرخه‌ای، زمان خیساندن، فشار سوراخ پایین جریان و حالت دمش عوامل مهمی هستند که بر اثربخشی تحریک بخار تک چاهی تأثیر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که نرخ تزریق بخار حلقوی، زمان جذب، فشار حفره پایین و حالت blowdown عوامل مهمی هستند که بر اثربخشی تحریک تک شعله تکی تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] تخلیه، تخلیه تحت فشار، زیراب

انگلیسی به انگلیسی

• method for measuring compression in an engine (in order to diagnose malfunctions); tree that has been knocked down by strong winds
water drawn from a boiler or water heater in order to remove suspended particles and reduce the buildup of solids

پیشنهاد کاربران

- افتادن چیزی براثر باد
- تخلیه تحت اثر فشار
a tree or trees that have been blown down by the wind.
افتادن چیزی بر اثر وزیدن باد شدید
وقتی که باد می وزه و باعث افتادن چیزی میشه

بپرس