blow away

پیشنهاد کاربران

🔸 تعریف ها و کاربردها:
1. ( غافلگیر کردن یا تحت تأثیر قرار دادن شدید ) :
به معنی شگفت زده کردن یا تأثیر گذاشتن به شدت مثبت بر کسی، یعنی کاری را به گونه ای انجام دادن که دیگران را کاملاً مبهوت کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: Her performance really blew me away.
اجرای او واقعاً من را شگفت زده کرد.
2. ( برنده شدن قاطع در رقابت ) :
به معنی پیروزی بسیار قوی و قاطعانه در مسابقه، رقابت یا بحث.
مثال: Our team blew away the opponents in the final match.
تیم ما در بازی نهایی حریفان را به کلی از میدان به در کرد.
3. ( باد چیزی را پراکنده کردن یا از جا کندن ) :
معنای واقعی تر و فیزیکی: باد یا جریان هوا چیزی را می دمد و می برد، می اندازد یا پراکنده می کند.
مثال: The strong wind blew away the leaves.
باد شدید برگ ها را پراکنده کرد.
4. ( صرف کردن سریع پول یا منابع ) :
به صورت عامیانه به معنی هدر دادن یا خرج کردن پول یا منابع به سرعت و بدون فکر هم به کار می رود ( کمتر رایج ) .
مثال: He blew away his savings on a new car.
او تمام پس اندازش را برای خرید ماشین جدید هدر داد.

This slang term means to be killed, typically through the use of firearms. It can also imply a sense of shock or surprise at the act of killing.
اصطلاح عامیانه
کشتن، معمولاً با استفاده از سلاح گرم.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The victim was blown away with a shotgun.
In a gritty crime drama, a character might exclaim, “I can’t believe he got blown away in broad daylight. ”
A news headline might read, “Local gang member blown away in gangland shooting. ”

به واکنش جری در سریال Seinfeld بعد از اینکه جورج بهش خبر نامزدی خودشو میده توجه کنین:
I'm Blown away
یعنی: پشمام!!!
. e. g
. . .
I recently watched the movie “Parasite” for the first time and was absolutely ⭐blown away⭐ by it. It’s a Korean film that won the Palme d’Or at Cannes and the Best Picture Oscar
. . .
...
[مشاهده متن کامل]

The cinematography is stunning, the performances are top - notch, and the twists and turns kept me on the edge of my seat the whole time

1. kill someone using a firearm
2. impress someone greatly.
Example:
The mv is so lit. It blows me away : یعنی باعث میشه پشمام بریزه از شگفتی و حیرت کنم
Blow away:
1. بلند کردن و بردن ( باد )
2. به شدّت تحت تأثیر قرار دادن، شگفت زده کردن
3. با اسلحه کشتن
4. به راحتی شکست دادن، پیروز شدن
سوپرایز شدن
وزیدن و با خود بردن