1. He tried to blot out the image of Helen's sad face.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تصویر چهره غمگین هلن را محو کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تصویر چهره غمگین هلن را محو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He wanted to blot out the memory.
3. She just wanted to sleep and blot out the terrifying events of the day.
[ترجمه گوگل]او فقط می خواست بخوابد و اتفاقات وحشتناک روز را پاک کند
[ترجمه ترگمان]او فقط می خواست بخوابد و وقایع وحشتناک آن روز را محو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She said she took drugs to blot out her problems.
[ترجمه گوگل]او گفت که برای از بین بردن مشکلاتش مواد مخدر مصرف کرده است
[ترجمه ترگمان]اون گفت که مواد مصرف کرده تا مشکلاتش رو محو کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He tried to blot out his memories of the ordeal.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد خاطرات خود را از این مصیبت پاک کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد خاطرات او را از یاد ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. to blot out all the enemies.
7. You supplied a deep-seated need in me to blot out what I'd seen.
[ترجمه گوگل]تو نیازی عمیق در من ایجاد کردی تا آنچه را که دیده بودم پاک کنم
[ترجمه ترگمان]تو به من نیاز داری تا چیزی رو که دیده بودم محو کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Watching the television for mindless comfort, trying to blot out loneliness with an avalanche of distraction.
[ترجمه گوگل]تماشای تلویزیون برای راحتی بی فکر، تلاش برای از بین بردن تنهایی با بهمنی از حواس پرتی
[ترجمه ترگمان]تلویزیون را برای آسودگی خیال تماشا می کردم، سعی می کردم تنهایی را با بهمن پرت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As an experience to blot out the horror of her discovery on Brynteg it had been blissfully successful.
[ترجمه گوگل]بهعنوان تجربهای برای از بین بردن وحشت کشف او در Brynteg، بسیار موفق بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تجربه برای محو کردن وحشت از کشف او در Brynteg موفق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I blot out unwanted runs, bleeds and blocks with highly textured kitchen roll.
[ترجمه گوگل]من دویدن های ناخواسته، خونریزی ها و بلوک های ناخواسته را با رول آشپزخانه با بافت بسیار پاک کردم
[ترجمه ترگمان]runs ناخواسته را از بین می برم، خون از خون bleeds و بلوک های با بافت دار بسیار با بافت دار بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Our arrows will blot out the sun.
[ترجمه گوگل]تیرهای ما خورشید را محو خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تیره ای ما خورشید را محو خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Like bright moonlight, city lights can completely blot out a meteor shower.
[ترجمه گوگل]مانند نور درخشان ماه، نورهای شهر می توانند بارش شهابی را به طور کامل از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]مثل مهتاب روشن نور شهر می تواند یک شهاب سنگ آسمانی را محو کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. How can we blot out the memory of past misery?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم خاطره بدبختی گذشته را پاک کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چطور می تونیم خاطره گذشته رو از بین ببریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Smooth tactility gentleness, not greasy, easy to blot out.
[ترجمه گوگل]ملایمت لمسی صاف، چرب نیست، به راحتی پاک می شود
[ترجمه ترگمان]صاف و نرم، نه چرب و نه چرب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید