bloody flux


معنی: خون ریزی، خون روش
معانی دیگر: اسهال خونی

مترادف ها

خون ریزی (اسم)
insult, bleeding, bloodshed, hemorrhage, haemorrhage, carnage, bloodbath, blood stroke, slaughter, bloody flux, massacre

خون روش (اسم)
bloody flux

پیشنهاد کاربران

بپرس