bloodsucker

/ˈblədˌsəkər//ˈblʌdsʌkə/

معنی: خون اشام، زالو، فنگ، ر جانوری کهخون می مکد
معانی دیگر: خونخوار، تشنه به خون، سفاک، حشره یا جانوری که خون می مکد (به ویژه زالو)، خون آشام، خون مک، هرجانوری که خون می مکد، کسی که ازدیگری پول بیرون میکشد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: bloodsucking (adj.)
(1) تعریف: an animal that sucks blood from others, esp. a leech; parasite.

(2) تعریف: one who extorts or lends money on exploitative terms.

جمله های نمونه

1. At last he was free from the financial bloodsuckers.
[ترجمه گوگل]سرانجام او از شر خونخواران مالی رهایی یافت
[ترجمه ترگمان]بالاخره از زالوها آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bloodsucker was put to death by the peasants there and then.
[ترجمه گوگل]خونخوار را دهقانان آنجا و سپس به قتل رساندند
[ترجمه ترگمان]خون مکنده به وسیله روستاییان اونجا قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ravenous little blood-suckers were nipping at our ankles and crawling in through the eyelets of our boots.
[ترجمه گوگل]خونخوارهای کوچولو درنده، قوزک پاهایمان را می کوبیدند و از لای چشمک های چکمه هایمان می خزیدند
[ترجمه ترگمان]تشنه خون تشنه و گرسنه، روی قوزک پایمان گیر کرده بودند و از سوراخ های بند کفش های ما به درون می خزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To help keep these bold bloodsuckers at bay we rubbed wet salt on our boots.
[ترجمه گوگل]برای کمک به دور نگه داشتن این خونخواران جسور، نمک مرطوب را روی چکمه هایمان مالیدیم
[ترجمه ترگمان]برای نگه داشتن این زالوها، از روی پوتین خودمان نمک خیس می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leeches and mosquitoes are bloodsuckers.
[ترجمه گوگل]زالو و پشه خونخوار هستند
[ترجمه ترگمان]زالوها و پشه ها زالوها هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many are bloodsuckers, often of fish or amphibians.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها خونخوار هستند، اغلب ماهی یا دوزیستان
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها bloodsuckers، اغلب ماهی یا دوزیستان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a voracious blood-sucker and even 100-200 worms are sufficient to produce death in sheep within a few weeks of infection.
[ترجمه گوگل]این یک خونخوار است و حتی 100 تا 200 کرم برای ایجاد مرگ در گوسفند در عرض چند هفته پس از آلودگی کافی است
[ترجمه ترگمان]این یک مکنده خون خوار و حتی ۱۰۰ تا ۲۰۰ کرم برای تولید مرگ گوسفندان در عرض چند هفته عفونت کافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is another movie about bloodsucker.
[ترجمه گوگل]این یک فیلم دیگر در مورد خونخوار است
[ترجمه ترگمان]یه فیلم دیگه درباره خون مکنده هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For these reasons and more, the bizarre bloodsucker is an editors' pick for one of the oddest new species of 20
[ترجمه گوگل]به این دلایل و موارد دیگر، خونخوار عجیب و غریب انتخاب سردبیران برای یکی از عجیب ترین گونه های جدید از 20 گونه است
[ترجمه ترگمان]به همین دلایل، خون آشام عجیب و غریب، editors که یکی از عجیب ترین گونه های جدید ۲۰ ساله را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's a real bloodsucker and will take every penny you've got.
[ترجمه گوگل]او یک خونخوار واقعی است و هر پنی شما را می گیرد
[ترجمه ترگمان]اون یه زالو واقعیه و هر پنی که داری رو با خودش می بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't deal with him, he's a real bloodsucker and will take every penny you've got.
[ترجمه گوگل]با او کار نکنید، او یک خونخوار واقعی است و هر پنی که داشته باشید را می گیرد
[ترجمه ترگمان]با اون معامله نکن، اون یه زالو واقعیه و هر پنی که داری رو با خودش می بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Leech demands exceeds supply leech renown bloodsucker, have broken blood, pursue action of silt, stimulate the menstrual flow.
[ترجمه گوگل]تقاضای زالو بیش از عرضه است زالو معروف خونخوار، خون شکسته، به دنبال عمل گل و لای، تحریک جریان قاعدگی
[ترجمه ترگمان]خواسته های leech بیشتر از خون مکنده های خون آشام است، خون شکسته، پی گیری گل و لای، تحریک جریان قاعدگی را دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the boot his pet dog, Bloodsucker, shared space with an M-16 assault rifle.
[ترجمه گوگل]در چکمه، سگ خانگی او، Bloodsucker، فضایی را با یک تفنگ تهاجمی M-16 به اشتراک گذاشت
[ترجمه ترگمان]در زمان راه اندازی، سگ خانگی اش، Bloodsucker، با تفنگ هجومی ام - ۱۶ به اشتراک گذاشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But it happened that a bloodsucker boy fall in love with a human being girl. Then, tragedy happened.
[ترجمه گوگل]اما این اتفاق افتاد که یک پسر خونخوار عاشق یک دختر انسان شد سپس، فاجعه رخ داد
[ترجمه ترگمان]اما اون اتفاق افتاد که یه پسر خون آشام عاشق یه انسان بود بعد، تراژدی اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Im no bloodsucker, Mother.
[ترجمه گوگل]من خونخوار نیستم، مادر
[ترجمه ترگمان]من زالو نیستم، مادر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون اشام (اسم)
spider, leech, bloodsucker, vampire, caterpillar, wringer, lamia

زالو (اسم)
leech, bloodsucker

فنگ (اسم)
bloodsucker

ر جانوری که خون می مکد (اسم)
bloodsucker

انگلیسی به انگلیسی

• leech; extortioner
vampire, bat; blackmailer, user, leech (slang)

پیشنهاد کاربران

حیوان یا جانور خونخوار مانند زالو، خفاش و غیره
( عامیانه ) آدم فرصت طلب

بپرس