bloodstain

/ˈblʌdˌsten//ˈblʌdsteɪn/

آلوده به خون، دارای خون لکه، خون آلود، لکه ای که توسط خون ایجاد شود، لکه ی خون، آلودگی به خون، خون لکه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a discoloration or mark left by blood.

جمله های نمونه

1. Police found bloodstains on her jacket.
[ترجمه گوگل]پلیس لکه های خون روی ژاکت او پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس لکه های خون را روی ژاکتش پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I hope these bloodstains will clean off my shirt.
[ترجمه گوگل]امیدوارم این لکه های خون از روی پیراهنم پاک شود
[ترجمه ترگمان]امیدوارم این لکه های خون لباسم رو پاک کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bloodstains won't come out of my shirt.
[ترجمه گوگل]لکه های خون از پیراهنم بیرون نمی آیند
[ترجمه ترگمان]لکه های خون از پیراهن من بیرون نمی آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were bloodstains on the floor.
[ترجمه گوگل]لکه های خون روی زمین بود
[ترجمه ترگمان]روی زمین لکه های خون دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Metaphorical bloodstains drench these precious stones, however, which makes a visit to the exhibition both eerie and wearisome.
[ترجمه گوگل]لکه‌های خون استعاری این سنگ‌های قیمتی را خیس می‌کنند، اما بازدید از نمایشگاه را هم ترسناک و هم خسته‌کننده می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، لکه های خون Metaphorical این سنگ های گران بها را پوشانده است، با این حال، دیدن این آثار ترسناک و خسته کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She half expected to see bloodstains.
[ترجمه گوگل]او نیمی از انتظار دیدن لکه های خون را داشت
[ترجمه ترگمان]انتظار داشت لکه های خون دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chance discovery of a blood-stained shirt led to the capture of the killer.
[ترجمه گوگل]کشف تصادفی یک پیراهن آغشته به خون منجر به دستگیری قاتل شد
[ترجمه ترگمان]کشف شانسی یک پیراهن خون آلود منجر به دستگیری قاتل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As proof, the officer points to a car surrounded by investigators wearing blood-stained rubber gloves.
[ترجمه گوگل]به عنوان مدرک، افسر به ماشینی اشاره می کند که توسط بازرسان احاطه شده است که دستکش های لاستیکی آغشته به خون را پوشیده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان دلیل، این افسر به اتومبیلی اشاره می کند که توسط ماموران تحقیق احاطه شده است که دستکش های پلاستیکی پر از خون دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cave was empty and no bloodstains could be seen anywhere.
[ترجمه گوگل]غار خالی بود و هیچ لکه خونی در جایی دیده نمی شد
[ترجمه ترگمان]غار خالی بود و هیچ اثری از خون دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Luckily a pinch of salt got rid of them, leaving behind a blood-stained sock.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه مقداری نمک از شر آنها خلاص شد و یک جوراب آغشته به خون باقی ماند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه مقداری از نمک از شر آن ها خلاص شد و پشت یک لنگه جوراب خون خون آلود حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A bloodstain is orange after you wash it three or four times.
[ترجمه گوگل]لکه خون پس از سه یا چهار بار شستن نارنجی است
[ترجمه ترگمان]یک bloodstain بعد از شستن آن سه یا چهار بار پرتقال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dawn bloodstain, estimate his face with uniform and gangsters scattered after prisoners.
[ترجمه گوگل]لکه خون سپیده دم، چهره او را با یونیفورم و گانگسترهای پراکنده پس از زندانیان تخمین بزنید
[ترجمه ترگمان]دان bloodstain، چهره خود را با یونیفرم و تبهکاران که پس از زندانیان پراکنده شده بودند، برآورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Do you guys carry anything that'll remove a bloodstain from a silk shirt?
[ترجمه گوگل]بچه ها چیزی حمل می کنید که لکه خون را از پیراهن ابریشمی پاک کند؟
[ترجمه ترگمان]شماها چیزی حمل می کنید که لکه خون رو از یه پیراهن ابریشمی پاک کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The text said that the stains were believed to be bloodstains, not that they were.
[ترجمه گوگل]در متن نوشته شده بود که اعتقاد بر این بود که لکه‌ها لکه‌های خون هستند، نه این که بودند
[ترجمه ترگمان]متن نوشته شده که لکه های خون تصور می شده است که لکه های خون وجود دارند، نه این که آن ها باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now they're back, Tommy splashed with blood, Iain with a bloodstain on the leg of his denims.
[ترجمه گوگل]حالا آنها برگشتند، تامی با خون پاشیده شد، ایین با لکه خون روی ساق جینش
[ترجمه ترگمان]حالا دوباره بر می گشتند، تامی با خون آغشته شده بود و لکه های خون روی پای his لک لک خون ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• stain made by blood, spot of blood

پیشنهاد کاربران

بپرس