bloodied

پیشنهاد کاربران

مثال:
It is our duty and the responsibility of all Muslims to repay our debt to the wounded, bloodied Lebanon.
این وظیفه ما و مسئولیت همه مسلمانها است که دِین خود را به لبنانِ مجروح و �خونین� ادا کنند.
خون آلود
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : bleed
✅️ اسم ( noun ) : blood
✅️ صفت ( adjective ) : bloody / bloodied / bloodless
✅️ قید ( adverb ) : bloodily

بپرس