blooded

/ˈblʌdəd//ˈblʌdɪd/

معنی: خونین
معانی دیگر: دارای نوع به خصوصی خون (مثلا: خونگرم warm-blooded)، اصیل، از نژاد خوب

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having blood of a certain kind (usu. prec. by a modifier).

- cold-blooded
[ترجمه گوگل] خون سرد
[ترجمه ترگمان] خون گرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- blue-blooded
[ترجمه گوگل] اشراف زاده
[ترجمه ترگمان] آبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (of animals) having ancestors of good breeding; purebred.

- a blooded horse
[ترجمه گوگل] یک اسب خونین
[ترجمه ترگمان] یک اسب اصیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He gave a cold - blooded account of the accident.
[ترجمه گوگل]او یک روایت خونسرد از تصادف داد
[ترجمه ترگمان]او حساب خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A hot - blooded person is one who easily shows strong feelings.
[ترجمه گوگل]خون گرم کسی است که به راحتی احساسات قوی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]آدم خون گرم کسی است که به آسانی احساسات قوی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cold - blooded murder shocked the town.
[ترجمه گوگل]قتل خونسرد شهر را شوکه کرد
[ترجمه ترگمان]قتل خونسرد شهر را شوکه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old couple was cold - blooded and kept their house terribly hot.
[ترجمه گوگل]زن و شوهر پیر خونسرد بودند و خانه خود را به طرز وحشتناکی گرم نگه داشتند
[ترجمه ترگمان]ان زوج پیر خونسرد و خونسرد بودند و خانه شان را خیلی گرم نگه می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's just being blooded at the game.
[ترجمه گوگل]او فقط در بازی خون آلود می شود
[ترجمه ترگمان]او فقط در بازی خونسرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cat are warm - blooded animals, but snakes are cold - blooded.
[ترجمه گوگل]گربه ها حیوانات خون گرم هستند اما مارها خون سرد هستند
[ترجمه ترگمان]گربه حیوانات خون گرم هستند، اما مارها سنگدل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Look how he blooded Speed and Batty . . . he didnt chuck them in and hope for the best.
[ترجمه گوگل]ببین چطوری اسپید و باتی رو خون کرد او آنها را جذب نکرد و به بهترین ها امیدوار بود
[ترجمه ترگمان]ببین چه رفتاری با سرعت و سرعت به خرج می داد تا بهتر از همه آن ها را به دست بیندازد و امیدوار باشد که بهترین کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's just being blooded.
[ترجمه گوگل]فقط داره خونش میشه
[ترجمه ترگمان]او فقط خونسرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was too long to go without being blooded.
[ترجمه گوگل]خیلی طولانی بود که بدون خونریزی رفت
[ترجمه ترگمان]خیلی طول کشید که بی انکه خونسردی خود را حفظ کند، از آنجا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The closest thing to a red - blooded, extroverted American youth Schulz created was a beagle.
[ترجمه گوگل]نزدیکترین چیزی که شولز به یک جوان قرمز خون و برونگرا آمریکایی خلق کرد یک بیگل بود
[ترجمه ترگمان]The که نزدیک ترین چیز به یک جوان خون گرم و extroverted بود، یک تازی پاکوتاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. MA Jiajue, as a cold - blooded killer who caused awful reverberation in China, has tortuous anti - society personality.
[ترجمه گوگل]MA Jiajue، به عنوان یک قاتل خونسرد که طنین وحشتناکی را در چین ایجاد کرد، دارای شخصیت ضد جامعه پرپیچ و خم است
[ترجمه ترگمان]MA Jiajue، به عنوان یک قاتل خونسرد که به شدت در چین تاثیر می گذارد، شخصیت ضد جامعه را درهم شکسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hot - blooded casting is faithful, let the earth all over unripe peace.
[ترجمه گوگل]ریخته گری داغ وفادار است، اجازه دهید زمین در سراسر صلح نارس
[ترجمه ترگمان]ریخته گری خون گرم، وفادار است و اجازه می دهد که زمین به آرامش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many revolutionary devotees were blooded in Wuchang Uprise.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فداییان انقلابی در قیام وچانگ به خون کشیده شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مریدان انقلابی در Wuchang uprise خون داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lashed inside her blooded girdle she is waiting for the rain.
[ترجمه گوگل]شلاق زده داخل کمربند خون آلودش منتظر باران است
[ترجمه ترگمان]در کمربند خون گرم او منتظر باران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خونین (صفت)
sanguinary, sanguineous, murderous, blooded, bloody, gory, internecine, blood-red, slaughterous

انگلیسی به انگلیسی

• having a good pedigree, being largely purebred; having been through battle

پیشنهاد کاربران

بپرس