bloodbath

/ˈblədˌbæθ//ˈblʌdbɑːθ/

معنی: خون ریزی، قتل عام
معانی دیگر: قتل عام، خون ریزی، خونریزی، کشتار، کشتار throwing stones led to a terrible bloodbath پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a brutal and indiscriminate slaughter of many people or a whole population; massacre.
مشابه: massacre, slaughter

(2) تعریف: (informal) a period or instance of great loss, failure, or disappointment.

جمله های نمونه

1. throwing stones led to a terrible bloodbath
پرتاب سنگ منجر به خونریزی وحشتناکی شد.

2. The war degenerated into a bloodbath of tribal killings.
[ترجمه گوگل]جنگ به حمام خون کشتار قبیله ای تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]جنگ به حمام خون کشتار قبیله ای تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the closing bloodbath is pure Grand Guignol.
[ترجمه گوگل]و حمام خون پایانی گراند گیگنول خالص است
[ترجمه ترگمان]و حمام خون راه شیری خالص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The eighteen-month bloodbath that ensued took place in inhabited areas, not in the hinterlands.
[ترجمه گوگل]حمام خون هجده ماهه که در پی آن رخ داد در مناطق مسکونی اتفاق افتاد، نه در مناطق داخلی
[ترجمه ترگمان]حمام خون ۱۸ ماهه که در پی آن رخ داد در مناطق مسکونی، و نه در مناطق داخلی صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But there are worse reasons than preventing a bloodbath for a superpower to put its soldiers at risk.
[ترجمه گوگل]اما دلایلی بدتر از جلوگیری از حمام خون برای یک ابرقدرت وجود دارد که سربازانش را در معرض خطر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]اما دلایل بدتر از جلوگیری از حمام خون برای یک ابرقدرت برای قرار دادن سربازان آن در معرض خطر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. More than 400 people were killed and over 000 injured over the weekend in what the UN has described as a "bloodbath".
[ترجمه گوگل]بیش از 400 نفر در آخر هفته در آنچه سازمان ملل به عنوان "حمام خون" توصیف کرده است، کشته و بیش از 000 نفر زخمی شدند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۴۰۰ نفر در آخر هفته در حالی کشته شدند که سازمان ملل آن را \"حمام خون\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bloodbath took place when the leaders of the plot surrendered.
[ترجمه گوگل]زمانی که رهبران توطئه تسلیم شدند، حمام خون روی داد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که رهبران توطئه تسلیم شدند، حمام خون اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So a bloodbath begins. Athaliah, a granddaughter of Omri, Ahab's father (see 2 Kings 8: wants the throne for herself.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک حمام خون آغاز می شود آتالیا، نوه عمری، پدر آخاب (دوم پادشاهان 8 را ببینید: تاج و تخت را برای خود می خواهد
[ترجمه ترگمان]پس حمام خون شروع می شود Athaliah، نوه Omri، پدر اهب (۲ پادشاه ۸ را ببینید): تاج و تخت را برای خودش می خواهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is there nothing that the outside world can do to prevent a bloodbath?
[ترجمه گوگل]آیا دنیای بیرون هیچ کاری نمی تواند برای جلوگیری از حمام خون انجام دهد؟
[ترجمه ترگمان]ایا چیزی وجود ندارد که دنیای خارج بتواند از حمام خون جلوگیری کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Clark was named by police as they launched a manhunt following the bloodbath in the market town of Melksham, Wilts.
[ترجمه گوگل]پلیس زمانی که کلارک را به دنبال حمام خون در بازار شهر ملکشام، ویلتز آغاز کرد، توسط پلیس نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]\"کلارک\" توسط پلیس انتخاب شد و پس از حمام خون در شهر market، Wilts، تحت تعقیب قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Angela Lansbury must be brought to justice for the bloodbath that is Cabot Cove.
[ترجمه گوگل]آنجلا لنزبری باید به خاطر حمام خونی که کابوت کوو است به دست عدالت سپرده شود
[ترجمه ترگمان]Angela هم باید برای مراسم قتل عام به خلیج Cabot اجرا بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If that trend continues, it could be a boon to on-line users and a bloodbath for providers fighting for market share.
[ترجمه گوگل]اگر این روند ادامه پیدا کند، می تواند برای کاربران آنلاین یک موهبت و برای ارائه دهندگانی که برای سهم بازار مبارزه می کنند، حمام خون باشد
[ترجمه ترگمان]اگر این روند ادامه داشته باشد، می تواند برای کاربران خط سود و حمام خون برای ارائهکنندگان مبارزه با سهم بازار، نعمتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both men know the only way ahead to avoid a national racial bloodbath is to get together and start talking again.
[ترجمه گوگل]هر دو مرد می دانند که تنها راه پیش رو برای جلوگیری از حمام خون نژادی ملی این است که دور هم جمع شوند و دوباره شروع به صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد تنها راه جلو برای جلوگیری از خونریزی نژادی ملی را می دانند، این است که با هم جمع شوند و دوباره شروع به صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our decision to back Tito led to our ally Mihailovich's execution and today's Yugoslav bloodbath.
[ترجمه گوگل]تصمیم ما برای حمایت از تیتو منجر به اعدام متحد ما میهایلوویچ و حمام خون یوگسلاوی امروز شد
[ترجمه ترگمان]تصمیم ما به \"تیتو\" منجر به اعدام our و حمام خون امروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He speculated in the financial markets for nearly two years, until the great bloodbath of October 200 when he was sacked, along with every other Icelander who called himself a "trader. "
[ترجمه گوگل]او نزدیک به دو سال در بازارهای مالی سفته‌بازی کرد، تا اینکه در اکتبر 200، همراه با هر ایسلندی دیگری که خود را «تاجر» می‌خواند، اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او به مدت نزدیک به دو سال در بازارهای مالی فکر می کرد، تا زمانی که حمام خون در ۲۰۰ اکتبر به همراه همه Icelander که خود را \"تاجر\" می خواندند، اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خون ریزی (اسم)
insult, bleeding, bloodshed, hemorrhage, haemorrhage, carnage, bloodbath, blood stroke, slaughter, bloody flux, massacre

قتل عام (اسم)
carnage, bloodbath, genocide, slaughter, holocaust

انگلیسی به انگلیسی

• massacre, slaughter, murder, butchery
if you describe an event as a bloodbath, you mean that a lot of people were killed very violently.
murderous scene, bloody battle

پیشنهاد کاربران

اصطلاحا به معنی فاجعه اقتصادی بزرگ
a major economic disaster
حمام خون

بپرس