blood typing


گروه بندی خون انسان ها (برای تسهیل در کار تزریق خون یا پیوند عضو و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the classification of blood samples according to blood group, esp. to determine compatibility of donors with recipients of transfusions or transplants.

جمله های نمونه

1. What blood type do you have?
[ترجمه گوگل]چه گروه خونی دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو چه نوع خونی داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My blood type is O positive.
[ترجمه گوگل]گروه خونی من O مثبت است
[ترجمه ترگمان]گروه خونی من O مثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But this option is complicated by her blood type.
[ترجمه گوگل]اما این گزینه به دلیل گروه خونی او پیچیده است
[ترجمه ترگمان]اما این گزینه با نوع خون او پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You know you're old if they have discontinued your blood type. Phyllis Diller
[ترجمه گوگل]اگر گروه خونی شما را قطع کرده باشند، می دانید که پیر شده اید فیلیس دیلر
[ترجمه ترگمان]می دونی که پیر شدی اگه از گروه خونی تو جلوگیری کنن فیلیس Diller
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But blood typing isn't the only reason to have a blood test taken.
[ترجمه گوگل]اما تعیین گروه خونی تنها دلیل انجام آزمایش خون نیست
[ترجمه ترگمان]اما گرفتن خون تنها دلیل آزمایش خون نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The results were as accurate as conventional blood typing.
[ترجمه گوگل]نتایج به اندازه گروه خونی معمولی دقیق بود
[ترجمه ترگمان]نتایج به اندازه یک گروه خونی معمولی دقیق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blood typing: Classification of blood by inherited antigens associated with erythrocytes (red blood cells).
[ترجمه گوگل]گروه خونی: طبقه بندی خون بر اساس آنتی ژن های ارثی مرتبط با گلبول های قرمز (گلبول های قرمز)
[ترجمه ترگمان]گروه خونی: طبقه بندی خون با آنتی ژن های ارثی مرتبط با گلبول های قرمز (گلبول قرمز خون)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had skipped class the day we'd done blood typing.
[ترجمه گوگل]روزی که ما گروه خونی را انجام می دادیم کلاس را رها کرده بود
[ترجمه ترگمان]روزی که به تایپ کردن خون رسیده بودیم، کلاس را ترک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Blood typing also helps identify disorders such as erythroblastosis fetalis.
[ترجمه گوگل]گروه خونی همچنین به شناسایی اختلالاتی مانند erythroblastosis fetalis کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تایپ خون همچنین به تشخیص اختلالات مانند as fetalis کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At issue was the methodology of pre - DNA blood typing.
[ترجمه گوگل]موضوع، روش تعیین گروه خونی قبل از DNA بود
[ترجمه ترگمان]در این مورد، روش تعیین گروه خونی DNA پیش از DNA مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As Alice said, vampires frenzy like sharks when there's blood "in the water, " so to speak. (That's why Edward was ditching Biology on the day they were blood typing.
[ترجمه گوگل]همانطور که آلیس گفت، خون‌آشام‌ها مانند کوسه‌ها وقتی خون «در آب» وجود دارد، دیوانه می‌شوند (به همین دلیل بود که ادوارد در روزی که گروه خونی را تعیین می کردند، زیست شناسی را کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]همان طور که آلیس گفت، خون آشام ها، وقتی که خون در آب وجود دارد، به طرز حرف زدن خون مثل کوسه ها شروع به صحبت کردن می کنند به خاطر همین بود که کلاس زیست شناسی در روز تایپ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions:The PMDC rapid detective method can substitute for polybrene technique effectively for blood typing, antibodies detection and cross matching.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: روش کارآگاهی سریع PMDC می‌تواند جایگزین تکنیک پلی‌برن به‌طور مؤثری برای گروه‌بندی خون، تشخیص آنتی‌بادی‌ها و تطبیق متقاطع شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: روش ردیابی سریع PMDC می تواند جایگزین روش polybrene برای تایپ خون، تشخیص آنتی بادی و تطبیق متقاطع باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By the time of World War I, the value of blood typing had been grasped, and transfusion became an increasingly common and relatively simple medical procedure.
[ترجمه گوگل]در زمان جنگ جهانی اول، ارزش گروه‌بندی خون درک شده بود و تزریق خون به یک روش پزشکی معمول و نسبتاً ساده تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ جهانی اول، مقدار گروه خونی گرفته شده، و انتقال به یک روش پزشکی نسبتا ساده و نسبتا ساده تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. CBC with platelet count, fibrinogen level, partial thromboplastin time, and ABO blood typing and antibody screen are obtained.
[ترجمه گوگل]CBC با شمارش پلاکت، سطح فیبرینوژن، زمان ترومبوپلاستین جزئی، و گروه خونی ABO و غربالگری آنتی بادی به دست می‌آید
[ترجمه ترگمان]CBC با شمارش پلاکت، سطح fibrinogen، زمان thromboplastin جزیی، و تایپ خون ABO و صفحه آنتی بادی به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس