blood feud

/ˈblədˈfjuːd//blʌdfjuːd/

معنی: کینه و عداوت خانوادگی، دشمنی دیرین
معانی دیگر: کینه وعداوت خانوادگی، دشمنی دیرین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an ongoing, bitter conflict or fight between families.
مشابه: feud

جمله های نمونه

1. Blood feuds and general gangsterism added to the local crime rate.
[ترجمه گوگل]خصومت‌های خونی و باندبازی عمومی بر میزان جرم و جنایت محلی افزوده شد
[ترجمه ترگمان]دشمنی های خونی و gangsterism عمومی به نرخ جنایت محلی می افزودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But they also engaged in blood feuds, which were outlawed under Communist rule.
[ترجمه گوگل]اما آنها همچنین درگیر جنگ خونی بودند که تحت حاکمیت کمونیستی غیرقانونی بود
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در دشمنی های خونی شرکت کردند که تحت حکومت کمونیستی غیر قانونی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rangers' supporters replied in kind, and so the blood feud went on and on - and continues to this day.
[ترجمه گوگل]حامیان رنجرز پاسخ مشابهی دادند، و بنابراین خون‌گیری ادامه یافت - و تا امروز ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]طرفداران رنجرز به نوعی پاسخ دادند، و بنابراین دشمنی خون ادامه یافت و تا امروز ادامه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is little middle ground in the ancient blood feud between trial lawyers and the insurance industry.
[ترجمه گوگل]حد وسط کمی در نزاع خون باستانی بین وکلای محاکمه و صنعت بیمه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین وکلای دادگاه و صنعت بیمه میان وکلای دادگاه و بیمه عمر کمی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I come from a family where blood feuds are not only tolerated, but actively encouraged.
[ترجمه گوگل]من از خانواده ای می آیم که در آن دشمنی های خونی نه تنها تحمل می شود، بلکه فعالانه تشویق می شود
[ترجمه ترگمان]من از خانواده ای آمده ام که دشمنی های خونی تنها تحمل می شوند، اما فعالانه تشویق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Obama cannot afford to keep ignoring this blood feud.
[ترجمه گوگل]اوباما نمی تواند به نادیده گرفتن این دشمنی خون ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]اوباما نمی تواند این دشمنی را نادیده بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This can be understood as a blood feud between two families, " Mr Atalay said.
[ترجمه گوگل]این را می توان به عنوان یک دشمنی خون بین دو خانواده درک کرد
[ترجمه ترگمان]این مساله می تواند به عنوان یک دشمنی خونی بین دو خانواده درک شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Turkey has fought Kurdish separatists in the area for 25 years, but this attack has been linked to a local "blood feud" and a pro-Turkish militia.
[ترجمه گوگل]ترکیه به مدت 25 سال با جدایی طلبان کرد در این منطقه جنگیده است، اما این حمله به یک "دشمنی خون" محلی و یک شبه نظامی طرفدار ترکیه مرتبط است
[ترجمه ترگمان]ترکیه به مدت ۲۵ سال با جدایی طلبان کرد در این منطقه جنگیده است، اما این حمله به \"دشمنی خون\" محلی و یک شبه نظامیان طرفدار ترکیه متصل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This blood feud was handed down from generation to generation.
[ترجمه گوگل]این دشمنی از نسلی به نسل دیگر منتقل شد
[ترجمه ترگمان]این دشمنی خون از نسلی به نسل دیگر منتقل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a blood feud between the two families.
[ترجمه گوگل]بین دو خانواده اختلاف خونی در گرفت
[ترجمه ترگمان]بین دو خانواده دشمنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. BOSTON(AP) Big moments have defined the Lakers-Celtics blood feud, and in their first get together in 21 years, a kid from Los Angeles gave Boston one to remember.
[ترجمه گوگل]بوستون (AP) لحظات بزرگی دعوای خون لیکرز و سلتیکس را مشخص کرده است، و در اولین ملاقات آنها پس از 21 سال، یک بچه از لس آنجلس به بوستون یکی را برای یادآوری هدیه داد
[ترجمه ترگمان]BOSTON (AP)Big (AP)Big (AP)the Lakers را تعریف کرده اند، و در اولین آن ها در ۲۱ سال، کودکی از لس انجلس به بوستون داد تا به خاطر داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He dumped the books at his family's house while he and his brothers went out to enact a blood feud against another man.
[ترجمه گوگل]او کتاب‌ها را در خانه خانواده‌اش ریخت، در حالی که او و برادرانش برای اجرای یک خصومت خونی علیه مرد دیگری بیرون رفتند
[ترجمه ترگمان]او کتاب ها را در خانه خانواده اش گذاشته بود در حالی که او و برادرانش برای انجام دشمنی با یک مرد دیگر بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Owning all these, looking should be very happy just BE, but he carries on the back the blood feud of that wave household.
[ترجمه گوگل]با داشتن همه اینها، نگاه کردن باید بسیار خوشحال باشد فقط BE، اما او دشمنی خون آن خانواده موج را به دوش می کشد
[ترجمه ترگمان]با تمام اینها، نگاه کردن باید خیلی خوشحال باشد، اما او on خون خانواده موج را پشت سر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wu did not forget of course, revenge, lu nine break in one fell swoop Wu Jun, Chu Ying Du, Ping Wu dug tomb Bianshi three hundred, at a blood feud.
[ترجمه گوگل]وو را فراموش نکرده البته، انتقام، لو نه شکست در یک سقوط وو جون، چو یانگ دو، پینگ وو حفر آرامگاه Bianshi سیصد، در یک دشمنی خون
[ترجمه ترگمان]وو از یاد نمی برد، انتقام، lu نه درهم شکستن در یکی از آن ها با Wu جون، چو Ying دو، Ping وو، که سیصد سال داشت و در یک دشمنی خون حفر شده بود، به باد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کینه و عداوت خانوادگی (اسم)
blood feud

دشمنی دیرین (اسم)
blood feud

انگلیسی به انگلیسی

• fight between members of a family

پیشنهاد کاربران

بپرس