blockage

/ˈblɑːkɪdʒ//ˈblɒkɪdʒ/

معنی: جلو گیری، مانع، انسداد، محاصره، بازداری، ایجاد مانع
معانی دیگر: گرفتگی، بندان، بازداری، ممانعت، جلوگیری، انسداد، محاصره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of blocking, or the condition of being blocked.
مشابه: block, bottleneck, hindrance, obstruction

(2) تعریف: something that obstructs or blocks.
مشابه: block, jam, stop

- a blockage in the sewer pipe
[ترجمه گوگل] انسداد در لوله فاضلاب
[ترجمه ترگمان] انسداد در لوله فاضلاب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a blockage in the pipes
گرفتگی در لوله ها

2. His death was caused by a blockage in one of his arteries.
[ترجمه گوگل]مرگ او بر اثر انسداد یکی از رگ هایش بود
[ترجمه ترگمان]مرگ او براثر انسداد در یکی از شریان های او ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They used chemicals to clear the blockage.
[ترجمه گوگل]آنها از مواد شیمیایی برای رفع انسداد استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از مواد شیمیایی برای تمیز کردن the استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's a blockage in the pipe.
[ترجمه گوگل]یک انسداد در لوله وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در لوله، انسداد وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The blockage is usually caused by a blood clot forming in an artery already narrowed by fatty atheroma.
[ترجمه گوگل]این انسداد معمولاً به دلیل تشکیل لخته خون در سرخرگی است که قبلاً توسط آترومای چرب باریک شده است
[ترجمه ترگمان]انسداد معمولا توسط یک لخته خونی ایجاد می شود که در شاهرگ که قبلا توسط atheroma چرب بسته شده بود، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A blockage in the movement upward and out of the underclass will not be accepted.
[ترجمه گوگل]انسداد در حرکت به سمت بالا و خارج از کلاس پذیرفته نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]یک انسداد در حرکت رو به بالا و خارج از سطوح پایین پذیرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What if there is a blockage in the process?
[ترجمه گوگل]اگر انسدادی در روند وجود داشته باشد چه؟
[ترجمه ترگمان]چه می شود اگر یک انسداد در فرآیند وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The problem could also be caused by a blockage in the circulating pipes, caused again by sludge.
[ترجمه گوگل]این مشکل همچنین می تواند ناشی از انسداد در لوله های در حال گردش باشد که مجدداً توسط لجن ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]مشکل نیز می تواند ناشی از انسداد در لوله ها باشد که بار دیگر با رسوب ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Blockage of these results in circulatory impediment which may lead eventually to congestive cardiac failure.
[ترجمه گوگل]انسداد این موارد منجر به اختلال در گردش خون می شود که ممکن است در نهایت منجر به نارسایی احتقانی قلب شود
[ترجمه ترگمان]استفاده از این نتایج در impediment گردش خون که ممکن است در نهایت منجر به نارسایی احتقانی قلبی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If they are all full, the blockage is between the last inspection chamber and the main sewer.
[ترجمه گوگل]اگر همه آنها پر باشند، انسداد بین آخرین اتاق بازرسی و فاضلاب اصلی است
[ترجمه ترگمان]اگر همه جا پر باشد، انسداد بین آخرین اتاق بازرسی و اگوی اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They are often more of a blockage to communication than a channel.
[ترجمه گوگل]آنها اغلب بیشتر یک انسداد برای ارتباط هستند تا یک کانال
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب از یک انسداد به ارتباط بیش از یک کانال استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nystagmus blockage syndrome ( Report of 3 cases ).
[ترجمه گوگل]سندرم انسداد نیستاگموس (گزارش 3 مورد)
[ترجمه ترگمان]سندرم blockage Nystagmus (گزارش ۳ مورد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An angiogram shows the amount of damage and blockage in blood vessels.
[ترجمه گوگل]آنژیوگرافی میزان آسیب و انسداد رگ های خونی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]An نشان دهنده میزان آسیب و انسداد در رگ های خونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hysteromyomectomy, hysteromyomectomy and uterine artery blockage, and hysteromyomectomy and temporary uterine artery blockage were performed on 2 70, and 30 patients, respectively.
[ترجمه گوگل]هیسترومیومکتومی، هیسترومیومکتومی و انسداد شریان رحمی و هیسترومیومکتومی و انسداد موقت شریان رحمی به ترتیب بر روی 270 و 30 بیمار انجام شد
[ترجمه ترگمان]Hysteromyomectomy، hysteromyomectomy و رحمی باز می شوند و hysteromyomectomy و روده موقت به ترتیب بر روی ۲ ۷۰ و ۳۰ بیمار انجام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلوگیری (اسم)
abatement, curb, prevention, snub, countercheck, suppression, restraint, interdict, obstruction, blockage, restriction, preservation, interdiction, debarment, forbiddance, interception, stoppage

مانع (اسم)
stay, bar, hitch, let, shackle, fetter, dyke, dike, balk, hindrance, obstacle, barrier, impediment, hurdle, embargo, barricade, bamboo curtain, hedge, handicap, curtain, blockage, setback, drawback, snag, massif, crimp, lock, encumbrance, hindering, holdback, stumbling block

انسداد (اسم)
let, choke, block, obstacle, blockade, obstruction, blockage, occlusion, blocking, stockade, impassability, padlock, tie-up

محاصره (اسم)
surround, blockade, blockage, leaguer

بازداری (اسم)
deterrence, inhibition, blockage, dissuasion

ایجاد مانع (اسم)
blockage, stockade

انگلیسی به انگلیسی

• obstruction; state of being obstructed
a blockage in a pipe, tube, or tunnel is the state of being blocked or the thing that is blocking it.

پیشنهاد کاربران

۱. گیر. گرفتگی. انسداد ۲. راه بندان ۳. وقفه
مثال:
cleaning of the machine should include clearance of blockages
تمیز کردن ماشین باید شامل پاکسازی گرفتگی ها و انسدادها بشود.
انسداد
گرفتگی
محاصره
گرفتگی
مانع تراشی
در علم طالع بینی یا آسترالوژی به معنای طلسم شدن یا محسور شدن هم هست.

بپرس