block up


1- (متن یا فضا و غیره را) به طور مسدود کننده ای پر کردن 2- (توسط قطعات چوبی یا فلزی و غیره) بلند کردن

جمله های نمونه

1. A block up the street I found a parking lot.
[ترجمه گوگل]یک بلوک بالای خیابان یک پارکینگ پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]یه بلوک تو خیابون یه پارکینگ پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They will have to block up the entrance to the tunnel.
[ترجمه گوگل]آنها باید ورودی تونل را مسدود کنند
[ترجمه ترگمان]اونا باید جلوی ورودی تونل رو بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't block up the corridor with all these boxes.
[ترجمه گوگل]راهرو را با این همه جعبه مسدود نکنید
[ترجمه ترگمان]راهرو را با همه این جعبه ها مسدود نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You will have to block up the wheel of the car to change the tire.
[ترجمه گوگل]برای تعویض لاستیک باید چرخ ماشین را مسدود کنید
[ترجمه ترگمان]شما مجبور خواهید بود که چرخ های ماشین را مسدود کنید تا لاستیک را تعویض کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Try to block up these holes in the wall.
[ترجمه گوگل]سعی کنید این سوراخ ها را در دیوار مسدود کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید این سوراخ های دیوار را مسدود کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Also briefly discussed roadway borehole grouting water block up grouting process flow and parameters.
[ترجمه گوگل]همچنین به طور خلاصه در مورد بلوک کردن جریان و پارامترهای فرآیند تزریق آب در گمانه راه راه بحث شد
[ترجمه ترگمان]همچنین برای جلوگیری از تزریق جریان تزریق و پارامترهای فرآیند تزریق و تزریق جریان، به طور خلاصه مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The loop of blood of ministry of block up foot, feel cold instead.
[ترجمه گوگل]حلقه خون وزارت دفاع از پا، به جای آن احساس سرما کنید
[ترجمه ترگمان]به جای آن، حلقه خون وزارت خانه به جای پا، احساس سرما می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was going to block up the mouth of the cave so that he could moult in secret.
[ترجمه گوگل]او می‌خواست دهانه غار را ببندد تا بتواند در خفا غار کند
[ترجمه ترگمان]او می خواست دهانه غار را ببندد تا بتواند مخفی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Powdering a sweaty nose will only block up the pores and make the skin more uncomfortable.
[ترجمه گوگل]پودر کردن بینی عرق کرده فقط منافذ را مسدود کرده و پوست را ناراحت‌تر می‌کند
[ترجمه ترگمان]مرطوب کردن بینی عرق کرده فقط منافذ را مسدود می کند و پوست را ناراحت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This innovational device could be used to block up the respirable dust produced in the process of coal mining to diffuse to the operators? working area.
[ترجمه گوگل]آیا می توان از این دستگاه نوآورانه برای جلوگیری از گرد و غبار قابل تنفس تولید شده در فرآیند استخراج زغال سنگ استفاده کرد تا به اپراتورها پخش شود؟ منطقه کار
[ترجمه ترگمان]این دستگاه innovational می تواند برای مسدود کردن خاک respirable تولید شده در فرآیند استخراج زغال سنگ بکار رود تا به اپراتورها پخش شود؟ محل کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To block up the adhesive attraction may be helpful in treating the tumor metastasis.
[ترجمه گوگل]مسدود کردن جذب چسب ممکن است در درمان متاستاز تومور مفید باشد
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از نفوذ چسب ممکن است در درمان سرطان متاستاز مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Otherwise, it will bungle deepens reform, block up economy grows.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، اصلاحات را عمیق تر می کند، اقتصاد را مسدود می کند
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، این امر به اصلاح و جلوگیری از رشد اقتصاد منجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On Internet, the transmission that wants block up information is very difficult issue.
[ترجمه گوگل]در اینترنت، انتقالی که می‌خواهد اطلاعات را مسدود کند، موضوع بسیار دشواری است
[ترجمه ترگمان]در اینترنت، انتقال که می خواهد اطلاعات را مسدود کند بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To block up or obstruct by filling or clogging.
[ترجمه گوگل]برای مسدود کردن یا مسدود کردن با پر کردن یا گرفتگی
[ترجمه ترگمان]مسدود کردن یا مسدود کردن با پر کردن یا مسدود شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Shading can block up to 90 percent of this heat.
[ترجمه گوگل]سایه زدن می تواند تا 90 درصد این گرما را مسدود کند
[ترجمه ترگمان]پرده می تواند تا ۹۰ درصد این گرما را مسدود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

blocked up drain
سینک مسدود شده
کیپ شدن بینی ، مسدود شدن
بی اشتهایی. اشتها نداشتن
توقف حرکت چیزی از چیز دیگر
My nose is blocked up.

بپرس