1. a blob of paint
قطره ای از رنگ
2. a gray blob in the horizon
لکه ای بی شکل و خاکستری رنگ در افق
3. put a blob of glue on the back of the picture and stick it in the album
یک چکه چسب پشت عکس بزن و آن را در آلبوم بچسبان.
4. A blob of ink fell on the desk.
5. You only need a very small blob of glue, so one tube lasts for ages.
 [ترجمه گوگل]شما فقط به یک لکه بسیار کوچک چسب نیاز دارید، بنابراین یک لوله برای چندین سال دوام می آورد 
[ترجمه ترگمان]شما فقط به یک تکه چسب بسیار کوچک نیاز دارید، بنابراین یک لوله برای قرن ها طول می کشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. A blob of paint fell on the floor.
7. Put a blob of glue on each surface and carefully press together.
 [ترجمه گوگل]روی هر سطح یک لکه چسب بزنید و با دقت به هم فشار دهید 
[ترجمه ترگمان]یک لکه چسب روی هر سطح قرار دهید و با دقت به هم فشار دهید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. A big pink blob of a face was at the window, peering in at him.
 [ترجمه گوگل]یک لکه صورتی بزرگ در پشت پنجره بود و به او نگاه می کرد 
[ترجمه ترگمان]لکه صورتی بزرگی از صورتش کنار پنجره بود و به او خیره شده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. They saw the blob in the mirror, touched it and cleaned it off.
 [ترجمه گوگل]آنها لکه را در آینه دیدند، آن را لمس کردند و تمیز کردند 
[ترجمه ترگمان]حباب را در آینه دیدند، آن را لمس کردند و آن را تمیز کردند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Put the Blob on the waxed paper and hit it with the hammer or rock.
 [ترجمه گوگل]Blob را روی کاغذ موم شده قرار دهید و با چکش یا سنگ به آن ضربه بزنید 
[ترجمه ترگمان]the رو بذار روی کاغذ روغنی و با چکش یا سنگ بهش ضربه بزن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. This will kill the green blob lurking in the watery depths and help you avoid the workman.
 [ترجمه گوگل]این کار لکه سبزی را که در اعماق آب کمین کرده است از بین می برد و به شما کمک می کند از کارگر دوری کنید 
[ترجمه ترگمان]این تکه زمین سبز را در اعماق آب پنهان می کند و به تو کمک می کند تا از کارگری اجتناب کنی 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. The sun was a tangerine blob in a swirling blackcurrant sky.
 [ترجمه گوگل]خورشید یک حبه نارنگی در آسمان انگور سیاه در حال چرخش بود 
[ترجمه ترگمان]خورشید در آسمان مواج و چرخان قرار داشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The Blob was in the money now. pity he didn't buy some new clothes.
 [ترجمه گوگل]حباب در حال حاضر در پول بود افسوس که چند لباس نو نخرید 
[ترجمه ترگمان]The در حال حاضر پول در دست داشت حیف که چند تا لباس جدید نخریده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Viscous liquid oozed out like an alien blob and slowly enveloped the dented car.
 [ترجمه گوگل]مایع چسبناک مانند یک حباب بیگانه بیرون زد و به آرامی ماشین فرورفته را در بر گرفت 
[ترجمه ترگمان]مایع لزج مثل حبابی بیگانه بیرون می زد و به آرامی اتومبیل dented را در خود پیچیده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید