bloatware
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
نرم افزار زائد / برنامه ی سنگین و بی مصرف / اپلیکیشن مزاحم
در زبان محاوره ای:
یه مشت برنامه ی اضافی ریختن تو سیستم، فقط جا می گیره، به درد نمی خوره
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فنی – انتقادی ) :**
نرم افزارهایی که به صورت پیش فرض روی دستگاه نصب می شن و معمولاً کاربرد خاصی ندارن، ولی منابع سیستم ( حافظه، پردازنده، باتری ) رو مصرف می کنن
مثال: My new laptop came with tons of bloatware I had to uninstall.
لپ تاپ جدیدم پر از برنامه های زائد بود که مجبور شدم حذفشون کنم.
2. ** ( سیاسی / تجاری – انتقادی ) :**
اشاره به سیاست شرکت ها برای نصب برنامه های تبلیغاتی یا شریک تجاری روی دستگاه های جدید
مثال: Smartphone manufacturers often include bloatware to promote their partners.
تولیدکننده های گوشی معمولاً برای تبلیغ شرکاشون برنامه های زائد نصب می کنن.
3. ** ( استعاری – توسعه نرم افزار ) :**
اشاره به نرم افزارهایی که بیش ازحد پیچیده یا سنگین شدن و عملکرد اصلی شون رو تحت تأثیر قرار دادن
مثال: The app started simple but turned into bloatware after too many updates.
اپلیکیشن اول ساده بود ولی بعد از آپدیت های زیاد تبدیل به یه نرم افزار سنگین و زائد شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
junkware – crapware – unnecessary apps – pre - installed software – resource hogs
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
ترکیب دو واژه ی *bloat* ( ورم کردن / سنگین شدن ) و *software* ( نرم افزار ) ؛
در دهه ی ۱۹۹۰ وارد زبان عامیانه ی فناوری شد، مخصوصاً در نقد سیستم های ویندوز و گوشی های هوشمند.
نرم افزار زائد / برنامه ی سنگین و بی مصرف / اپلیکیشن مزاحم
در زبان محاوره ای:
یه مشت برنامه ی اضافی ریختن تو سیستم، فقط جا می گیره، به درد نمی خوره
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فنی – انتقادی ) :**
نرم افزارهایی که به صورت پیش فرض روی دستگاه نصب می شن و معمولاً کاربرد خاصی ندارن، ولی منابع سیستم ( حافظه، پردازنده، باتری ) رو مصرف می کنن
مثال: My new laptop came with tons of bloatware I had to uninstall.
لپ تاپ جدیدم پر از برنامه های زائد بود که مجبور شدم حذفشون کنم.
2. ** ( سیاسی / تجاری – انتقادی ) :**
اشاره به سیاست شرکت ها برای نصب برنامه های تبلیغاتی یا شریک تجاری روی دستگاه های جدید
مثال: Smartphone manufacturers often include bloatware to promote their partners.
تولیدکننده های گوشی معمولاً برای تبلیغ شرکاشون برنامه های زائد نصب می کنن.
3. ** ( استعاری – توسعه نرم افزار ) :**
اشاره به نرم افزارهایی که بیش ازحد پیچیده یا سنگین شدن و عملکرد اصلی شون رو تحت تأثیر قرار دادن
مثال: The app started simple but turned into bloatware after too many updates.
اپلیکیشن اول ساده بود ولی بعد از آپدیت های زیاد تبدیل به یه نرم افزار سنگین و زائد شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
ترکیب دو واژه ی *bloat* ( ورم کردن / سنگین شدن ) و *software* ( نرم افزار ) ؛
در دهه ی ۱۹۹۰ وارد زبان عامیانه ی فناوری شد، مخصوصاً در نقد سیستم های ویندوز و گوشی های هوشمند.
bloatware ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: زائدافزار
تعریف: هر نرم افزار ازپیش نصب شده یا موجود در رایانة شخصی که کاربر آن را نخواهد و بتواند هر زمان که مایل باشد آن را حذف کند
واژه مصوب: زائدافزار
تعریف: هر نرم افزار ازپیش نصب شده یا موجود در رایانة شخصی که کاربر آن را نخواهد و بتواند هر زمان که مایل باشد آن را حذف کند