blitzkrieg

/ˈblɪtˌskriɡ//ˈblɪtskriːɡ/

معنی: حمله رعد اسا
معانی دیگر: (آلمانی) حمله ی رعدآسا (حمله ی بزرگ و سریع و همه جانبه که هدفش پیروزی برق آسا است)، تک آذرخشی، ناگه تک، حمله رعد اسا کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a blitz.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blitzkriegs, blitzkrieging, blitzkrieged
• : تعریف: to blitz.

جمله های نمونه

1. the german blitzkrieg against poland
حمله ی رعدآسای آلمان ها به لهستان

2. He planned to use the blitzkrieg, or "lightning war, " tactics that had defeated the rest of Europe.
[ترجمه گوگل]او قصد داشت از تاکتیک های حمله رعد اسا یا «جنگ برق آسا» استفاده کند که بقیه اروپا را شکست داده بود
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت از \"جنگ صاعقه\" یا \"جنگ صاعقه\" استفاده کند که بقیه اروپا را شکست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Axis Blitzkrieg no longer gives accuracy penalty.
[ترجمه گوگل]Axis Blitzkrieg دیگر جریمه دقت نمی دهد
[ترجمه ترگمان]Axis Axis دیگر هیچ پنالتی به درستی نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Blitzkrieg – Increases the Ground Attack and Shock Attack values of Armor units.
[ترجمه گوگل]Blitzkrieg - ارزش حمله زمینی و حمله شوک واحدهای زرهی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Blitzkrieg - افزایش حمله زمینی و شوک به ارزش واحدهای آرمور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He planned to use the blitzkrieg, or "lightning war, " tactics that had defeated the rest of Europe. The invasion had three broad thrusts: against Leningrad and Moscow and through the Ukraine.
[ترجمه گوگل]او قصد داشت از تاکتیک های حمله رعد اسا یا «جنگ برق آسا» استفاده کند که بقیه اروپا را شکست داده بود این تهاجم سه هدف گسترده داشت: علیه لنینگراد و مسکو و از طریق اوکراین
[ترجمه ترگمان]او قصد داشت از \"جنگ صاعقه\" یا \"جنگ صاعقه\" استفاده کند که بقیه اروپا را شکست داده بود این تهاجم سه ضربه عمده داشت: در برابر Leningrad و مسکو و از طریق اوکراین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hitler's blitzkrieg attack on western Europe succeeded for a while.
[ترجمه گوگل]حمله حمله رعد اسا هیتلر به غرب اروپا برای مدتی با موفقیت همراه بود
[ترجمه ترگمان]حمله blitzkrieg هیتلر به اروپای غربی برای مدتی موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And though he acted with what seemed at the time like blitzkrieg aggressiveness, he regretted in later years that he hadn't moved even faster.
[ترجمه گوگل]و اگرچه او با چیزی که در آن زمان به نظر می رسید مانند تهاجمی حمله رعد اسا عمل می کرد، در سال های بعد از این که حتی سریعتر حرکت نکرده بود پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]و با اینکه او با آنچه در آن زمان به نظر می رسید، رفتار کرد، پشیمان شد، و بعد از سال ها پشیمان شد که او حتی سریع تر حرکت نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Was it a plan to build a last secure bunker in the Lena Valley if Leningrad and Moscow fell to the blitzkrieg?
[ترجمه گوگل]آیا در صورت سقوط لنینگراد و مسکو در حمله رعد اسا، طرحی برای ساخت آخرین پناهگاه امن در دره لنا بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا این برنامه ای برای ساختن آخرین پناه گاه امن در دره لنا بود اگر Leningrad و مسکو به blitzkrieg سقوط کردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The German military in World War 2 achieved most of its great victories with the Blitzkrieg tactic.
[ترجمه گوگل]ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم بیشتر پیروزی های بزرگ خود را با تاکتیک بلیتزکریگ به دست آورد
[ترجمه ترگمان]ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم بیشتر پیروزی های بزرگ خود را با تاکتیک Blitzkrieg به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without warning, Ukrainian troops attacked with a speed andnot seen since the blitzkrieg of WWII.
[ترجمه گوگل]بدون اخطار، نیروهای اوکراینی با سرعتی حمله کردند که از زمان وقوع حمله برق آسا در جنگ جهانی دوم دیده نشده بود
[ترجمه ترگمان]بدون هشدار، سربازان اوکراینی با سرعتی که از زمان جنگ جهانی دوم دیده شده بود مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He came to power as Prime Minister just as the Blitzkrieg descended upon Britain's outposts.
[ترجمه گوگل]او به عنوان نخست وزیر به قدرت رسید، درست زمانی که حمله رعد اسا بر پاسگاه های بریتانیا فرود آمد
[ترجمه ترگمان]او زمانی که نخست وزیر به پاسگاه های مرزی انگلستان نزول کرد، به عنوان نخست وزیر به قدرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمله رعد اسا (اسم)
blitz, blitzkrieg

انگلیسی به انگلیسی

• swift surprise attack by air and ground forces (german)
make a swift surprise attack by air and ground forces (german)

پیشنهاد کاربران

بلیتسکریگ یک واژه آلمانی به معنای جنگ برق آسا است که در جنگ جهانی دوم تبدیل به واژه ای فراگیر شد. بلیتس کریگ در مفهوم اختصاصی به گونه ای از دکترین نظامی و تاکتیک عملیات رزمی اشاره دارد.
*************************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“The German forces used blitzkrieg tactics to quickly conquer Poland. ”
In a discussion about military strategy, one might say, “Blitzkrieg was a revolutionary approach to warfare. ”
A historian might explain, “Blitzkrieg tactics relied on speed and surprise to disrupt the enemy’s defenses. ”

blitzkrieg
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Blitzkrieg• https://fluentslang.com/slang-for-battle/

بپرس