blissfully unaware

پیشنهاد کاربران

روحش هم خبر نداشت
Harry was blissfully unaware that he was in danger.
هری روحش هم خبر نداشت که خطری تهدیدش می کند.
از این collocation در مواردی که ناخوشایند طرف باشد استفاده می شود.
صفحه 12 از کتاب colocations in use
شصتش هم خبر نداشت
بی خبر و بی غم
ترجمه تقریبی:
بی خبر از همه جا
تو باغ نبودن
Blissfully unaware= had no idea at all, often used about s. th unpleasant
دنیا رو آب برده طرف رو خواب

بپرس