1. Election 2000 was just a blip on history's screen.
[ترجمه گوگل]انتخابات 2000 فقط یک ضربه در صفحه تاریخ بود
[ترجمه ترگمان]انتخابات ۲۰۰۰ تنها a روی صفحه تاریخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Nevertheless that blip was long enough for some one to make a tidy profit.
[ترجمه گوگل]با این حال، آن ضربه به اندازه کافی طولانی بود تا برخی بتوانند سود منظمی کسب کنند
[ترجمه ترگمان]با وجود این، برای کسی که به اندازه کافی پول داشته باشد به اندازه کافی وقت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Only a small blip in the big picture.
[ترجمه گوگل]فقط یک ضربه کوچک در تصویر بزرگ
[ترجمه ترگمان]فقط یک تصویر کوچک در تصویر بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Conference-goers, though, brushed aside the news as a blip on the political radar screen.
[ترجمه گوگل]با این حال، شرکت کنندگان در کنفرانس، این خبر را به عنوان یک اتفاق در صفحه رادار سیاسی کنار گذاشتند
[ترجمه ترگمان]با این حال، goers اخبار را به عنوان a بر روی صفحه رادار سیاسی کنار زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Perhaps, if he went, the financial markets would blip approvingly.
[ترجمه گوگل]شاید اگر او می رفت، بازارهای مالی به طرز مثبتی بر هم می زدند
[ترجمه ترگمان]شاید، اگر او می رفت، بازارهای مالی با رضایت بیشتری موافقت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A little blip went blip blip blip in the alleyway behind the Tomorrowman Tavern.
[ترجمه گوگل]یک بلیپ کوچک در کوچه پشت میخانه فردا مرد
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود که او در کوچه پشت میخانه Tomorrowman بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They said the trend was an unusually low blip and it was possible that crime rates would continue to rise in 199
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که این روند به طور غیرمعمول کم است و این امکان وجود دارد که نرخ جرم و جنایت در سال 199 افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که این گرایش بسیار پایین بود و احتمال این وجود داشت که میزان جرائم در ۱۹۹ مورد افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is just another unfortunate blip in the evolution of online services.
[ترجمه گوگل]این فقط یک ضربه ناگوار دیگر در تکامل خدمات آنلاین است
[ترجمه ترگمان]این فقط یک عامل تاسف بار دیگر در تکامل خدمات آنلاین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Except for the blip this month, unemployment has continued to fall this year.
[ترجمه گوگل]به جز کاهش این ماه، بیکاری امسال به کاهش خود ادامه داده است
[ترجمه ترگمان]به جز در ماه جاری، بیکاری امسال همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The official explanation was that the upward blip in April happened because operating theatres were closed over Easter.
[ترجمه گوگل]توضیح رسمی این بود که سقوط صعودی در ماه آوریل به این دلیل اتفاق افتاد که سالنهای عمل در عید پاک بسته بودند
[ترجمه ترگمان]توضیح رسمی این بود که اعتصاب کنندگان به سمت بالا در ماه آوریل به این دلیل رخ داد که تئاترها در روز عید پاک تعطیل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Or is the current climate merely a blip in an otherwise relatively smooth upward trajectory?
[ترجمه گوگل]یا اینکه آب و هوای فعلی صرفاً یک گذر در یک مسیر صعودی نسبتاً هموار است؟
[ترجمه ترگمان]یا آب و هوای فعلی فقط یک blip در مسیر رو به بالا نسبتا هموار به سمت بالا است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Hopefully it was just a blip.
[ترجمه گوگل]انشالله که فقط یک ضربه بوده است
[ترجمه ترگمان] امیدوارم فقط یه تصویر کوچیک بوده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. From today's vantage point, the 1987 crash seems just a blip in the upward progress of the market.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر امروزی، سقوط سال 1987 تنها یک گذر از پیشرفت رو به رشد بازار به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر امروز، سقوط ۱۹۸۷ فقط a در ترقی رو به بالا در بازار به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A government spokesman described the rise in inflation as a temporary blip .
[ترجمه گوگل]سخنگوی دولت افزایش نرخ تورم را یک ضربه موقت توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]سخنگوی دولت افزایش تورم را به عنوان یک blip موقت توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید