blinkered

جمله های نمونه

1. a blinkered view (or attitude, approach, etc. )
نظرکوته فکرانه (بدون توجه به عقاید دیگران یا جنبه های دیگر موضوع)،نسنجیده

2. They've got a very blinkered view of life.
[ترجمه هادی] آنها نظر نسنجیده ای از زندگی دارند
|
[ترجمه گوگل]آنها دید بسیار چشمکی از زندگی دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها در تیررس نگاهش به من نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's very blinkered in his outlook.
[ترجمه گوگل]او در دیدگاه خود بسیار چشمک زده است
[ترجمه ترگمان]او در نگاه او به طعمه اش خیره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Haig was limited by his blinkered approach to strategy and tactics.
[ترجمه گوگل]هیگ با رویکرد چشمک زن خود به استراتژی و تاکتیک محدود شد
[ترجمه ترگمان]Haig با رویکرد blinkered نسبت به استراتژی و تاکتیک محدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But not, as the blinkered writer of that article implied, necessarily her own independent choice.
[ترجمه گوگل]اما نه، همانطور که نویسنده چشمک زن آن مقاله اشاره کرد، لزوماً انتخاب مستقل خودش نیست
[ترجمه ترگمان]اما نه، به عنوان نویسنده blinkered آن مقاله، لزوما \"انتخاب مستقل خودش\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everybody outside the financially secure, self-serving and blinkered Cabinet.
[ترجمه گوگل]همه خارج از کابینه از نظر مالی امن، خود خدمت و چشمک زن
[ترجمه ترگمان]هر کس خارج از کابینه امنیت مالی، خدمت خود و blinkered است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "He grasped the meaning of a blinkered youth"( Benjamin DeMott )"The characters have a blinkered view and, misinterpreting what they see, sometimes take totally inexpedient action"( Pauline Kael.
[ترجمه گوگل]"او معنای جوانی چشمک زده را درک کرد" (بنجامین دموت) "شخصیت ها دیدگاهی چشمک زده دارند و با تفسیر نادرست آنچه می بینند، گاهی دست به اقدامات کاملاً غیرمناسب می زنند" (پائولین کیل
[ترجمه ترگمان]\"او معنی یک جوان blinkered را درک کرد\" (بنجامین DeMott): \"شخصیت های یک نمای blinkered دارند و یا سو تعبیر شده از آنچه می بینند، گاهی به طور کامل عمل می کنند\" (Pauline Kael)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am sometimes blinkered which makes both my lover and I very upset.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات پلک می زنم که هم من و هم عاشقم را خیلی ناراحت می کند
[ترجمه ترگمان]گاهی به او خیره می شوم که هر دو عاشق من است و من هم خیلی ناراحت می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He seems to be so blinkered that he cannot see what is happening around him.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او چنان پلک زده است که نمی تواند ببیند چه اتفاقی در اطرافش می افتد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او آنقدر عصبانی است که نمی تواند ببیند در اطرافش چه می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He thinks the talk is motivated by blinkered ideology, not a rational assessment of natural change.
[ترجمه گوگل]او فکر می‌کند که این گفتگو با ایدئولوژی چشمک‌زن انگیزه می‌شود، نه ارزیابی منطقی از تغییرات طبیعی
[ترجمه ترگمان]او فکر می کند که این حرف توسط ایدئولوژی blinkered انگیزه گرفته است، نه یک ارزیابی منطقی از تغییر طبیعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Enmeshed in this physical world, our souls blinkered by limited horizons, we are susceptible to falsehood.
[ترجمه گوگل]گرفتار در این دنیای فیزیکی، روح ما در افق های محدود چشمک می زند، ما مستعد دروغ هستیم
[ترجمه ترگمان]در این دنیای فیزیکی، روح ما با افق های محدود، مستعد دروغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One reason is that probabilism blinkered their vision.
[ترجمه گوگل]یک دلیل این است که احتمالات دید آنها را چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]یک دلیل این است که probabilism دیدگاه خود را تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It grew ever more clear to everyone that the Minister was too reactionary, too blinkered.
[ترجمه گوگل]برای همه آشکارتر شد که وزیر خیلی ارتجاعی و چشمک زن بود
[ترجمه ترگمان]برای همه روشن بود که وزیر بیش از حد ارتجاعی و blinkered است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Through our windshields we see road signs and tail-lights-technology has blinkered us.
[ترجمه گوگل]از طریق شیشه‌های جلو، علائم جاده‌ای را می‌بینیم و چراغ‌های عقب، فناوری ما را چشمک زده است
[ترجمه ترگمان]از طریق سره ای ما علائم جاده و lights را مشاهده می کنیم - تکنولوژی به ما کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• obscured; narrow-minded, conventional
a blinkered view, attitude, or approach considers only a narrow point of view and does not take into account other people's opinions.

پیشنهاد کاربران

کورکورانه
جاهل، غافل، کوته بین
( اسب ) چشم بند زده
Narrow - minded

بپرس