• (1)تعریف: a flashing light, esp. one used on a vehicle to indicate the direction of a turn, or one used as a traffic signal. • مشابه: directional signal, turn signal
- Don't forget to put your blinker on before you make a turn.
[ترجمه شهناز مسمی پرست] فراموش نکنید که قبل از پیچیدن چراغ راهنما یا چشمک زن را روشن کنید.
|
[ترجمه گوگل] فراموش نکنید که قبل از چرخش چشمک زن خود را روشن کنید [ترجمه ترگمان] یادت نره که قبل از اینکه تبدیل بشی، چشمک بزنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: (usu. pl.) blinders.
جمله های نمونه
1. when you want to turn right or left use the blinker
وقتی می خواهی به چپ یا راست بپیچی چراغ راهنما را بزن !
2. They've got a very blinkered view of life.
[ترجمه گوگل]آنها دید بسیار چشمکی از زندگی دارند [ترجمه ترگمان]آن ها در تیررس نگاهش به من نگاه می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He's very blinkered in his outlook.
[ترجمه گوگل]او در دیدگاه خود بسیار چشمک زده است [ترجمه ترگمان]او در نگاه او به طعمه اش خیره می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Haig was limited by his blinkered approach to strategy and tactics.
[ترجمه گوگل]هیگ با رویکرد چشمک زن خود به استراتژی و تاکتیک محدود شد [ترجمه ترگمان]Haig با رویکرد blinkered نسبت به استراتژی و تاکتیک محدود شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The blinkers were really on now.
[ترجمه گوگل]الان واقعاً چشمک زن روشن بود [ترجمه ترگمان]The واقعا روشن بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But not, as the blinkered writer of that article implied, necessarily her own independent choice.
[ترجمه گوگل]اما نه، همانطور که نویسنده چشمک زن آن مقاله اشاره کرد، لزوماً انتخاب مستقل خودش نیست [ترجمه ترگمان]اما نه، به عنوان نویسنده blinkered آن مقاله، لزوما \"انتخاب مستقل خودش\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We should not be quite so narrow-minded, blinkered and xenophobic about the rest of the world.
[ترجمه محمدی] ما نباید نسبت به دنیا , کوته فکر, بی تفاوت و دشمن ستیزباشیم
|
[ترجمه گوگل]ما نباید نسبت به بقیه جهان کاملاً تنگ نظر، چشمک زن و بیگانه هراس باشیم [ترجمه ترگمان]ما نباید کاملا narrow، blinkered و xenophobic در مورد بقیه دنیا باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because the blinkers had finally fallen from her eyes when he had asked her if it could be worse.
[ترجمه گوگل]چون بالاخره وقتی از او پرسید که آیا می تواند بدتر باشد، پلک از چشمانش افتاده بود [ترجمه ترگمان]چون وقتی از او سوال کرده بود، blinkers از چشمانش رخت بر بسته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Tories have also put on their blinkers, choosing fewer candidates from working-class origin and fewer Etonians.
[ترجمه محمدی] اعضای حزب محافظه کار انگلیس نیز درنظر دارند که نامزدهای کمتری از میان قشر جامعه ی کارگری و شهری انتخاب کنند.
|
[ترجمه گوگل]محافظهکاران نیز پلکهای خود را به چشم میزنند و کاندیداهای کمتری را از منشأ طبقه کارگر و کمتر اتونیایی را انتخاب میکنند [ترجمه ترگمان]توری ها نیز blinkers خود را به دست آورده اند و نامزدهای کمتری از طبقه کارگر و Etonians کمتری را انتخاب می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Bonanza Boy will have blinkers back on and this may assist him.
[ترجمه گوگل]Bonanza Boy دوباره چشمک خواهد زد و این ممکن است به او کمک کند [ترجمه ترگمان]ثروت بادآورده تمام می شود و این می تواند به او کمک کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Everybody outside the financially secure, self-serving and blinkered Cabinet.
[ترجمه گوگل]همه خارج از کابینه از نظر مالی امن، خود خدمت و چشمک زن [ترجمه ترگمان]هر کس خارج از کابینه امنیت مالی، خدمت خود و blinkered است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Music video for 'Whisper Away' by American Blinker.
[ترجمه گوگل]موزیک ویدیو "Whisper Away" توسط American Blinker [ترجمه ترگمان]موزیک ویدیو برای Whisper دور از Blinker آمریکایی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. FlashlightHave dim light, glare, blinker and other file regulatory function.
[ترجمه محمدی] چراغ قوه نور کم , زننده , چشمک زن و دارای عملکردی مشابه این است
|
[ترجمه گوگل]چراغ قوه دارای نور کم، تابش خیره کننده، چشمک زن و سایر عملکردهای تنظیم فایل است [ترجمه ترگمان]نور ضعیف نور، چشمک، چشمک، چشمک و دیگر file [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Synchronized blinker lights are set up in New York and San Francisco.
[ترجمه محمدی] چراغهای چشمک زن هماهنگی در نیویورک و سان فرانسیسکو نصب شده است.
|
[ترجمه گوگل]چراغ های چشمک زن همزمان در نیویورک و سانفرانسیسکو راه اندازی شده اند [ترجمه ترگمان]چراغ های blinker در نیویورک و سان فرانسیسکو وجود دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It grew ever more clear to everyone that the Minister was too reactionary, too blinkered.
[ترجمه گوگل]برای همه آشکارتر شد که وزیر خیلی ارتجاعی و چشمک زن بود [ترجمه ترگمان]برای همه روشن بود که وزیر بیش از حد ارتجاعی و blinkered است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چشم بند اسب (اسم)
blinder, blinker, winker
فلاشر (اسم)
blinker
چشمک زن (اسم)
blinker, winker
چراغ راهنمای اتومبیل (اسم)
blinker
انگلیسی به انگلیسی
• one who winks the eyes; light which blinks
پیشنهاد کاربران
a light on the outside of a vehicle that turns on and off quickly to show other people you are going to turn in that direction چراغ راهنمای چشمک زن خودرو
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب front bumper = سپر جلو ... [مشاهده متن کامل]
rear bumper = سپر عقب windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو rear window = شیشه عقب side window = شیشه بغل windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن roof = سقف sunroof = پنجره سقفی roofrack = باربند
trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس chassis = شاسی number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز brake pedal = پدال ترمز clutch = کلاچ emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی brake pad = لنت ترمز wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل rear - view mirror = آینه وسط steering wheel = فرمان horn = بوق ignition = استارت gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار speedometer = سرعت سنج fuel gauge = آمپر سوخت tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب glove compartment / glove box = جعبه داشبورد dashboard = داشبورد seat belt = کمربند ایمنی door handle = دستگیره در cooler = کولر heater = بخاری air vent = دریچه کولر ( و بخاری ) headrest = پشت سری صندلی visor = آفتاب گیر driver's seat = صندلی راننده passenger seat = صندلی شاگرد stop light / brake light = چراغ ترمز reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما oil filter = فیلتر روغن air filter = فیلتر هوا radiator = رادیاتور fuel tank = باک بنزین gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین spark plug / sparking plug = شمع fuel injection system = کاربُراتور radiator hose = شلنگ رادیاتور fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام timing belt = تسمه تایم alternator = دینام cylinder = سیلندر piston = پیستون gearbox = گیربکس coolant = مایع خنک کننده airbag = کیسه هوا automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی
چراغ راهنما
فلاشر ماشین - چراغ چشمک زن ماشین که در زمان گردش به چپ و راست استفاده می شود.