1. the blinding light of the cars
نور خیره کننده ی ماشین ها
2. we began our hike in a blinding blizzard
در بوران کورکننده ای پیاده روی خود را آغاز کردیم.
3. He emerged from the tunnel into blinding sunlight.
[ترجمه گوگل]او از تونل به نور خورشید کورکننده بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]از تونل بیرون آمد و نور آفتاب کور کننده را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There was loud bang and a sudden blinding light.
[ترجمه گوگل]صدای انفجار شدید و نور کور کننده ناگهانی شنیده شد
[ترجمه ترگمان]صدای بنگ بلندی به گوش رسید و نور خیره کننده ای پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The doctor worked busily beneath the blinding lights of the delivery room.
[ترجمه گوگل]دکتر زیر نورهای کور کننده اتاق زایمان مشغول کار بود
[ترجمه ترگمان]دکتر در زیر نور کور کننده اتاق زایمان مشغول کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I struggled back to the hut through blinding rain.
[ترجمه گوگل]در میان باران کور به کلبه برگشتم
[ترجمه ترگمان]تقلا کردم تا از میان باران کور کننده به کلبه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The sunlight is white and blinding, throwing hard-edged shadows on the ground.
[ترجمه گوگل]نور خورشید سفید و کور کننده است و سایه های سختی را روی زمین می اندازد
[ترجمه ترگمان]نور خورشید سفید و کور کننده است و سایه های سختی بر روی زمین می افکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We screwed up our eyes against the blinding glare from the searchlights.
[ترجمه گوگل]ما چشمانمان را در برابر تابش خیره کننده نورافکن ها به هم زدیم
[ترجمه ترگمان]ما چشم هامون رو به نور کور کننده چراغ searchlights انداختیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sun hit the windscreen, momentarily blinding him.
[ترجمه گوگل]خورشید به شیشه جلو برخورد کرد و لحظه ای او را کور کرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب به شیشه پنجره می خورد و یک لحظه او را کور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His thoughts were abruptly cut off by a blinding flash of pain.
[ترجمه گوگل]افکارش ناگهان با جرقه کور کننده ای از درد قطع شد
[ترجمه ترگمان]ناگهان برق کور کننده ای از افکارش خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We had a blinding day out in London last Saturday.
[ترجمه گوگل]شنبه گذشته یک روز کور در لندن داشتیم
[ترجمه ترگمان]شنبه گذشته یک روز کور کننده ای در لندن داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Did you hear her effing and blinding at him?
[ترجمه گوگل]آیا شنیدی که او را به او کور می کند؟
[ترجمه ترگمان]صدای من و کور کننده اونو شنیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Suddenly I had a blinding flash of inspiration.
[ترجمه گوگل]ناگهان برق کور کننده ای از الهام گرفتم
[ترجمه ترگمان]ناگهان فکری کور کننده به ذهنم رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There was a blinding flash and the whole building shuddered.
[ترجمه گوگل]برق کور کننده ای شنیده شد و کل ساختمان لرزید
[ترجمه ترگمان]برقی کور کننده درخشید و تمام ساختمان به لرزه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید