blind sided

پیشنهاد کاربران

Blind sided=to not see something coming: I was completely blind - sided. I never thought she would do that
طرف کور = ندیدن چیزی که در حال رخ دادن است: “من کاملاً کور بودم. هرگز فکر نمی کردم که او این کار را انجام دهد. ”

بپرس