blind side

/ˈblaɪndˈsaɪd//blaɪndsaɪd/

خلاف جهت دید، از طرفی که نتوان دید، نقطه کور، کورسوی، (معماری)، طبقه ی ساختمان که پنجره نداشته باشد، اشکوب کور، (فوتبال امریکایی) به حریف از طرفی که نمی بیند تنه زدن، غافلگیر کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the side opposite to the direction in which one is looking.

- He came up on my blind side and startled me.
[ترجمه گوگل] او به سمت نابینای من آمد و مرا مبهوت کرد
[ترجمه ترگمان] او به طرف من آمد و مرا از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blindsides, blindsiding, blindsided
• : تعریف: to hit or attack (someone, esp. a football player) from an unanticipated direction.

جمله های نمونه

1. On the blind side ? Could the STARS overhead have missed something that large?
[ترجمه گوگل]در سمت کور؟ آیا بالای سر STARS ممکن است چیزی به این بزرگی را از دست داده باشد؟
[ترجمه ترگمان]از طرف کور؟ ممکنه \"STARS\" بالای سرش یه چیزی رو از دست داده باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Like 'The Blind Side, ' says Dan Fellman, Warner Bros. Pictures' president of domestic distribution, the film played especially well in the Bible belt and small towns.
[ترجمه گوگل]دان فلمن، رئیس توزیع داخلی برادران وارنر، می‌گوید، مانند «سمت کور»، فیلم به‌ویژه در کمربند کتاب مقدس و شهرهای کوچک خوب بازی کرد
[ترجمه ترگمان]دن Fellman، وارنر بروس، رئیس توزیع داخلی فیلم می گوید که فیلم به ویژه در کمربند انجیل و شهرهای کوچک نقش خوبی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Across the blind side sees them walking to have no.
[ترجمه mohammad] من از پیشنهادش غافلگیر شدم
|
[ترجمه گوگل]در سراسر سمت کور آنها را می بیند که راه می روند تا هیچ
[ترجمه ترگمان]آن طرف کوره راه رفتن آن ها را می بیند که دارند می روند نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Collegians, McCluskey was once again on hand to finish a blind side move and score in the corner.
[ترجمه گوگل]مک کلاسکی یک بار دیگر آماده بود تا یک حرکت جانبی کور را تمام کند و در کرنر گلزنی کند
[ترجمه ترگمان]collegians، McCluskey بار دیگر در دست داشت تا یک طرف کوره راه را تمام کند و در گوشه و کنار آن را ببندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the killer comes prowling around to their side of the tree, they simply dart to the blind side again.
[ترجمه گوگل]اگر قاتل در حال پرسه زدن به سمت درخت خود بیاید، آنها به سادگی دوباره به سمت کور پرتاب می کنند
[ترجمه ترگمان]اگر قاتل به کنار درخت در حال پرسه زدن باشد، به سادگی به طرف کور می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Johnston picked up his second try after great support for another fine Jonathan Wilson drive on the blind side.
[ترجمه گوگل]جانستون دومین تلاش خود را پس از حمایت عالی برای یک درایو خوب دیگر جاناتان ویلسون در سمت کور انجام داد
[ترجمه ترگمان]جانستون دومین تلاش خود را بعد از حمایت شدید دیگری از جاناتان ویل سن در سمت کور، انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By 30 I was cruising round Seymour swimming pool, parking on the blind side as far as Sedgeley House was concerned.
[ترجمه گوگل]در 30 سالگی در اطراف استخر سیمور در حال گشت و گذار بودم و تا جایی که به Sedgeley House مربوط می شد در سمت کور پارک می کردم
[ترجمه ترگمان]تا ۳۰ ثانیه داشتم دور استخر شنا می کردم، و تا جایی که به نظر می رسید هاوس نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Double locking technique upping precision join together, just no blind side!
[ترجمه گوگل]تکنیک قفل دوگانه بالا بردن دقت به هم بپیوندید، فقط هیچ سمت کور!
[ترجمه ترگمان]تکنیک قفل کردن دوتایی، دقت و دقت را افزایش می دهد، درست مانند هیچ نقطه کور!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was a rehearsed set piece where I was in the wall and ran to the blind side.
[ترجمه گوگل]این یک قطعه تمرین شده بود که در آن دیوار بودم و به سمت کور دویدم
[ترجمه ترگمان]جایی که من روی دیوار نشسته بودم و به طرف کوره راه می رفتم، یک تکه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a rehearsed where I was in the wall and ran to the blind side.
[ترجمه گوگل]این یک تمرین بود که من در دیوار بودم و به سمت کور دویدم
[ترجمه ترگمان]جایی که من در دیوار بودم تمرین شده بود و به طرف کوره راه دویدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bullock cited Michael Oher, the Baltimore Ravens rookie lineman whose life is the subject of The Blind Side.
[ترجمه گوگل]بولاک از مایکل اوهر، بازیکن تازه کار بالتیمور ریونز که موضوع زندگی او موضوع قسمت کور است، نام برد
[ترجمه ترگمان]بالوک به مایکل Oher، بازیکن خط جلو بالتیمور Ravens اشاره کرد که زندگی او سوژه طرف کور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He thought that the nomination had taken the Liberals on the blind side.
[ترجمه گوگل]او فکر می‌کرد که نامزدی لیبرال‌ها را به سمت کور سوق داده است
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد که کاندید شدن لیبرال ها در طرف کور، لیبرال ها را گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nobody would argue that 2010 has been an up-and-downyear for Sandra Bullock, given her best actress Oscar for "The Blind Side" followed by her divorce from scandal-plagued husband Jesse James.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند استدلال کند که سال 2010 برای ساندرا بولاک سالی پرفراز و نشیب بوده است، با توجه به اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن او برای "نقطه کور" و پس از آن طلاق او از همسرش جسی جیمز رسوایی
[ترجمه ترگمان]هیچ کس جر و بحث نمی کند که سال ۲۰۱۰ یکی از بهترین بازیگر ساندرا بولاک است، که به او بهترین بازیگر اسکار برای فیلم \"طرف کور\" داده شده است و پس از آن، همسرش جسی جیمز از همسرش جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their car was blindsided by a bus at the intersection.
[ترجمه گوگل]ماشین آنها توسط اتوبوس در چهارراه کور شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل آن ها در تقاطع با اتوبوس مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The recession blindsided a lot of lawyers who had previously taken for granted their comfortable income.
[ترجمه گوگل]رکود بسیاری از وکلا را که قبلاً درآمد راحت خود را بدیهی می دانستند، کور کرد
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی تعداد زیادی از وکلا را که قبلا به خاطر درآمد راحتی خود اجاره کرده بودند، مورد حمله قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I was blindsided by his suggestion.
[ترجمه گوگل]من از پیشنهاد او کور شدم
[ترجمه ترگمان]من از پیشنهاد او کور شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. So they fan off the loose and close down the spaces for the fly-half or blind-side winger.
[ترجمه گوگل]بنابراین آن‌ها فضای شل را از بین می‌برند و فضاها را برای وینگر مگس نیمه یا کور می‌بندند
[ترجمه ترگمان]پس آن ها شل و شل می شوند و فضای خالی را برای the نیمه چپ یا نیمه چپ رها می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Some of them are anticipated, while others blindside us at midnight on an idle Tuesday.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها پیش بینی می شود، در حالی که برخی دیگر در نیمه شب سه شنبه بیکار ما را کور می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها پیش بینی شده اند، در حالی که برخی دیگر در نیمه شب سه شنبه بی کار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Blindside - from a set piece, ruck or maul, the short side of the field.
[ترجمه گوگل]Blindside - از یک قطعه تنظیم، راک یا ماول، سمت کوتاه میدان
[ترجمه ترگمان]Blindside - از یک قطعه مجموعه، ruck یا maul، سمت کوتاه میدان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Just when it seemed life was going well, she was blindsided by a devastating illness.
[ترجمه گوگل]درست زمانی که به نظر می رسید زندگی به خوبی پیش می رود، او توسط یک بیماری ویرانگر کور شد
[ترجمه ترگمان]درست زمانی که به نظر می رسید که زندگی خوب پیش می رود، او از یک بیماری مخرب کور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The real troubles in your life are apt to be things that never crossed your worried mind, the kind that blindside you at 4 PM on some idle Tuesday.
[ترجمه گوگل]مشکلات واقعی در زندگی شما چیزهایی هستند که هرگز به ذهن نگران شما خطور نکرده اند، مشکلاتی که در ساعت 4 بعدازظهر روز سه شنبه بیکار شما را کور می کنند
[ترجمه ترگمان]مشکلات واقعی در زندگی شما، چیزهایی هستند که هرگز از ذهن آشفته شما گذر نمی کنند، نوعی که شما را در ساعت ۴ بعد از ظهر روز سه شنبه بی کار نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[فوتبال] سمت کور

انگلیسی به انگلیسی

• side which is unprotected
strike someone on the side that they cannot see, hit someone from behind

پیشنهاد کاربران

میخکوب شدن، غیر قابل هضم، ناباورانه، در زبان محاوره معادل اصطلاح "ماتش برده" یا "ماتم برد"
فیلم The Blind Side هم ساخته شده
از پشت خنجر خوردن
کسی را دور زدن، دور خوردن ( گول خوردن )
سوپرایز کردنی که خیلی خوش آیند نیست

Blindside somebody
کسی را غافلگیر کردن، شوکه کردن

بپرس