blind date

/ˈblaɪndˈdeɪt//blaɪnddeɪt/

قرار ملاقات مرد و زنی که همدیگر را نمی شناسند (معمولا از سوی خویشان یا دوستان ترتیب داده می شود)، قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمی شناسند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a date arranged between two people who have been previously unacquainted.

(2) تعریف: either of the parties to this date.

جمله های نمونه

1. My wife and I first met on a blind date arranged by her sister.
[ترجمه محمد] همسرم و من اولین بار با یه قرار ملاقات ناشناس که توسط خواهرش تنظیم شده بود باهم آشنا شدیم
|
[ترجمه گوگل]من و همسرم برای اولین بار در یک قرار ملاقات کور که توسط خواهرش ترتیب داده شده بود، آشنا شدیم
[ترجمه ترگمان]من و همسرم اولین بار با یه قرار ملاقات کور با خواهرش آشنا شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Elaine arranged for me to go on a blind date with a bloke from her office.
[ترجمه گوگل]الین ترتیبی داد که من با یک جوان از دفتر او به ملاقات کور بروم
[ترجمه ترگمان]الین \"ترتیبی داده بود که من با یه یارو از دفترش برم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She met her husband on a blind date.
[ترجمه لقمان ] او شوهرش را برای اولین بار در یک قرار کور ملاقات کرد
|
[ترجمه کیوت] او شوهرش را در یک قرار از پیش تعیین شده ملاقات کرد.
|
[ترجمه گوگل]او در یک قرار کور با شوهرش آشنا شد
[ترجمه ترگمان]شوهر او را در یک تاریخ کور ملاقات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Would you ever go on a blind date?
[ترجمه کیوت] هیچوقت حاضری سر یه قرار از قبل تعیین شده بری؟
|
[ترجمه Pk] آیا تا به حال به یک قرار از پیش تعیین شده رفتی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال به قرار ملاقات کور می روید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا با یه قرار بدون کور رفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Or a blind date with Black Francis??
[ترجمه گوگل]یا قرار ملاقات کور با بلک فرانسیس؟؟
[ترجمه ترگمان]یا تاریخی کور با سیاه فرانسیس؟ ؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They met on a blind date.
[ترجمه Sarah] بعضی اصطلاحات رو نمیشه تحت الفظی ترجمه کرد. مثلا همین blind date, نمیشه گفت تاریخ کور!. . .
|
[ترجمه گوگل]آنها در یک قرار کور ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان] اونا تو یه تاریخ کور ملاقات کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They chose their high-flying ceremony after a blind date and party brought them together.
[ترجمه گوگل]آن‌ها مراسم پرپرواز خود را پس از یک ملاقات کور انتخاب کردند و مهمانی آنها را دور هم جمع کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها مراسم پر پرواز خود را بعد از یک تاریخ نابینا انتخاب کردند و مهمانی آن ها را به هم رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In mid-September, he met Pamela Digby on a blind date and proposed.
[ترجمه گوگل]در اواسط سپتامبر، او پاملا دیگبی را در یک قرار کور ملاقات کرد و خواستگاری کرد
[ترجمه ترگمان]در اواسط سپتامبر، او پاملا Digby را در یک تاریخ کور ملاقات کرد و پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I met my wife on a blind date.
[ترجمه گوگل]من همسرم را در یک قرار ملاقات کور دیدم
[ترجمه ترگمان]من همسرم رو با یه قرار ملاقات کور ملاقات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On a blind date, both individuals are probably a little nervous.
[ترجمه گوگل]در یک ملاقات کور، هر دو نفر احتمالا کمی عصبی هستند
[ترجمه ترگمان]در یک تاریخ کور، هر دو فرد احتمالا کمی عصبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For a blind date, you may hit the mark on May 2
[ترجمه گوگل]برای یک قرار کور، می توانید در 2 مه علامت بزنید
[ترجمه ترگمان]برای یک تاریخ کور، ممکن است در ۲ ماه مه به علامت بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You could try being sneaky and setting your son up on a "blind date" with your newly hired man servant, but you need not be so cunning.
[ترجمه گوگل]می توانید یواشکی باشید و پسرتان را با خدمتکار تازه استخدام شده خود در یک «قرار کور» قرار دهید، اما لازم نیست اینقدر حیله گر باشید
[ترجمه ترگمان]تو باید سعی کنی زیر کاه باشی و پسرت رو توی یه قرار ملاقات کور با نوکر تازه استخدام کنی، اما تو لازم نیست این قدر زیرک باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kelly: I am going on a blind date lunch.
[ترجمه گوگل]کلی: من دارم میرم ناهار ملاقات کور
[ترجمه ترگمان]کلی: من در حال رفتن به یک ناهار تاریخی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm waiting for my blind date.
[ترجمه گوگل]من منتظر ملاقات کورم هستم
[ترجمه ترگمان]منتظر قرار blind هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A friend convinces me to go on a blind date with a lady friend of his.
[ترجمه گوگل]دوستی مرا متقاعد می کند که با یکی از دوستانش به یک قرار ملاقات کور بروم
[ترجمه ترگمان]یکی از دوستان من را قانع کرد که با یکی از دوستان خود به یک قرار ملاقات کورکورانه بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• date between two people who have never met
a blind date is an arrangement made for you to spend an evening with someone of the opposite sex who you have never met before.

پیشنهاد کاربران

قرار ملاقات با فردی که قبلاً او را ندیده ای است.
دیدار کور✅
دیدار نابینا✅
پارسی را پاس بداریم
دیدار ناشناس
قرار ناشناس
a social engagement with a person one has not previously met, arranged with a view to the development of a romantic or sexual relationship
A blind date is a social engagement between two people who have not previously met, usually arranged by a mutual acquaintance/ a social engagement with a person one has not previously met, arranged with a view to the development of a romantic or sexual relationship
...
[مشاهده متن کامل]

اولین قرار عاشقانه که معمولا آشنایان دو طرف زمینه آن را فراهم می کنند.
Elaine arranged for me to go on a blind date with a guy from her office.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/blind-date
قرار از پیش تعیین شده -
قرار با شخصی که قبلاً ملاقات نکردی ، با هدف ایجاد یک رابطه عاشقانه یا جنسی .
زوج
ملاقات بدون آشنایی قبلی
شاید همان آشنا شدن با معرفی در فارسی
قرار از پیش تعیین نشده
قرار کورکورانه
اولین قرار ملاقات من و همسرم توسط توسط خواهرش ترتیب داده شد.
قرار عاشقانه بدون آشنایی قبلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس