فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blesses, blessing, blessed, blest
حالات: blesses, blessing, blessed, blest
• (1) تعریف: to make holy by religious ritual; sanctify.
• مترادف: consecrate, hallow, sanctify
• متضاد: desecrate
• مشابه: anoint, dedicate
• مترادف: consecrate, hallow, sanctify
• متضاد: desecrate
• مشابه: anoint, dedicate
- The priest blessed the marriage.
[ترجمه فرشته] کشیش ازدواج را متبرک کرد.|
[ترجمه M.R.Z] کشیش ازدواج کردن را مقدس ( خوب، با برکت ) خواند|
[ترجمه گوگل] کشیش ازدواج را برکت داد[ترجمه ترگمان] کشیش ازدواج را تبرک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to make the sign of the cross upon or over.
• مترادف: cross
• مترادف: cross
- He entered the church and blessed himself.
[ترجمه محمد سعید] او وارد کلیسا شد و خودش را متبرک کرد|
[ترجمه گوگل] او وارد کلیسا شد و خود را برکت داد[ترجمه ترگمان] وارد کلیسا شد و خود را تبرک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to ask for divine favor for.
• متضاد: curse
• مشابه: favor, guard, protect
• متضاد: curse
• مشابه: favor, guard, protect
- The priest blessed the congregation.
[ترجمه گوگل] کشیش جماعت را برکت داد
[ترجمه ترگمان] کشیش کلیسا را متبرک ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کشیش کلیسا را متبرک ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to regard as sacred; glorify.
• مترادف: exalt, glorify, hallow, praise, revere, venerate
• مشابه: beatify, canonize, extol
• مترادف: exalt, glorify, hallow, praise, revere, venerate
• مشابه: beatify, canonize, extol
- They bless the day that the liberators came to rescue them.
[ترجمه گوگل] آنها روزی را که آزادگان برای نجات آنها آمدند، مبارک می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها روزی را که نجات دهندگان برای نجات آن ها آمده بودند، حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها روزی را که نجات دهندگان برای نجات آن ها آمده بودند، حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: to confer something good upon.
• مترادف: endow, gift, grace
• مشابه: favor, honor
• مترادف: endow, gift, grace
• مشابه: favor, honor
- She is blessed with musical talent.
[ترجمه M.R.Z] او با استعداد موسیقی تقدیس ( بیش از حد تحسین ) شده|
[ترجمه کیان] آن خانم سعادت استعداد موسیقی را دارد.|
[ترجمه کیان] به او موهبت استعداد موسیقی داده شده است.|
[ترجمه گوگل] او دارای استعداد موسیقی است[ترجمه ترگمان] او با استعداد موسیقی تقدیس شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید