1. i became dizzy and the scene became a complete blear to me
سرم گیج رفت و صحنه در نظرم تار و مبهم شد.
2. The biting wind bleared the vision.
3. Blear language is one kind of language expressing styles in literature works and application essays.
[ترجمه گوگل]زبان بی رنگ یکی از انواع سبک های بیان کننده زبان در آثار ادبی و مقالات کاربردی است
[ترجمه ترگمان]زبان blear یک نوع زبان بیان سبک در آثار ادبی و مقالات کاربردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He got blear - eyed from a weekend binge.
[ترجمه گوگل]او از یک پرخوری آخر هفته دچار کدر شدن چشم شد
[ترجمه ترگمان]او از یک مهمانی عیاشی آخر هفته چشم برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was concerned about the recent blear in his vision.
[ترجمه گوگل]او نگران تیرگی اخیر در بینایی خود بود
[ترجمه ترگمان]او در مورد the اخیر در دید خودش نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Blear image has lower entropy value.
[ترجمه گوگل]تصویر روشن ارزش آنتروپی کمتری دارد
[ترجمه ترگمان]این تصویر مقدار آنتروپی کمتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But how shocked he was when he saw her. She had an ashen-gray face full of wrinkles, blear eyes, and red hair.
[ترجمه گوگل]اما وقتی او را دید چقدر شوکه شد او چهره ای خاکستری مایل به خاکستری پر از چین و چروک، چشمان تیره و موهای قرمز داشت
[ترجمه ترگمان]اما وقتی او را دید یکه خورده بود صورتی خاکستری و خاکستری داشت که پر از چین و چروک بود و چشمان blear و موهای قرمز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید