blaze up


(ناگهان) شعله زدن، زبانه کشیدن، اخگر افشانی کردن

جمله های نمونه

1. The building caught fire, and blazed up.
[ترجمه گوگل]ساختمان آتش گرفت و آتش گرفت
[ترجمه ترگمان]ساختمان آتش گرفت و شعله ور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The dry wood blazed up at the touch of a match.
[ترجمه گوگل]چوب خشک با لمس یک کبریت شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]چوب خشک در تماس با یک کبریت روشن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fire blazed up when I added paraffin.
[ترجمه گوگل]وقتی پارافین اضافه کردم آتش شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]وقتی که به پارافین اضافه کردم، آتش زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fire blazed up when he added paraffin.
[ترجمه گوگل]وقتی پارافین اضافه کرد آتش شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]وقتی به پارافین اضافه کرد، آتش زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She blazed up at the insult.
[ترجمه گوگل]او از توهین بلند شد
[ترجمه ترگمان]او به شدت خشم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her anger blazed up when she was told what he wanted.
[ترجمه گوگل]وقتی به او گفته شد که او چه می خواهد، عصبانیت او شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]وقتی چیزی را که می خواست به او گفته شد، خشمش فروکش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the contrary, it made him blaze up into action.
[ترجمه گوگل]برعکس، او را وادار کرد تا وارد عمل شود
[ترجمه ترگمان]برعکس، باعث می شد که او وارد عمل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His anger blazed up uncontrollably.
[ترجمه گوگل]عصبانیت او به طور غیرقابل کنترلی شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]خشمش بی اختیار شعله ور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He blazed up without warning.
[ترجمه گوگل]او بدون اخطار آتش زد
[ترجمه ترگمان]او بدون هیچ هشداری از جایش بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her anger blazed up furiously.
[ترجمه گوگل]عصبانیت او با عصبانیت شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]خشم او از خشم منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The glow of the blaze up the dark night.
[ترجمه گوگل]درخشش شعله تاریکی شب
[ترجمه ترگمان]نور آتش در تاریکی شب را روشن می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I would watch his forge blaze up and his irons go red as he plied the bellows, and I would watch him shoe a horse.
[ترجمه گوگل]وقتی دمش را می‌کوبید، آتش‌سوزی و قرمز شدن آهن‌هایش را تماشا می‌کردم، و نعل زدن او به اسب را تماشا می‌کردم
[ترجمه ترگمان]بخاری را تماشا می کردم و irons سرخ می شدند و در حین خوردن the سرخ می شدند و من او را تماشا می کردم که نعل اسب را تماشا می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "And kneeled and made the cheerless grate blaze up and the entire cottage warm. . . " the words, spoken by him in a quiet, toneless voice, took her by surprise.
[ترجمه گوگل]"و زانو زد و باعث شد که رنده بی روح شعله ور شود و کل کلبه گرم شود " کلماتی که توسط او با صدایی آرام و بدون لحن بیان شد، او را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]زانو زد و آتش بخاری را روشن کرد و کل کلبه را گرم کرد کلمات با صدایی آرام و بی حالت او را غافلگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Since there is fire in Poland and Hungary, it will blaze up sooner or later.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آتش سوزی در لهستان و مجارستان وجود دارد، دیر یا زود شعله ور خواهد شد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که آتش در لهستان و مجارستان وجود دارد، دیر یا زود مشتعل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ignite, burst into flames; break out, break through

پیشنهاد کاربران

بپرس