blandishments

جمله های نمونه

1. we resisted the salesman's blandishments
زبان چرب و نرم فروشنده در ما اثری نکرد.

انگلیسی به انگلیسی

• nice and convincing words , flattery used to persuade, insincere compliments used to cajole
blandishments are pleasant things that you say to someone in order to persuade them to do something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : blandish
✅️ اسم ( noun ) : blandishment / blandishments
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
عشوه
معنی اصلیش میشه حرف های قشنگی که زده میشه تا یکی قانع بشه ولی همون چرب زبونی خودمونه

بپرس