blancmange

/bləˈmɒnʒ//bləˈmɒnʒ/

(خوراک پردازی) دسر (پس خوراک) حاوی نشاسته و شیر و غیره که ژلاتین مانند است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a white, sweet milk pudding, thickened with cornstarch or gelatin and flavored with vanilla or rum.

جمله های نمونه

1. A car is heterogeneous: unlike a blancmange, almost any portion of the car is different from other portions.
[ترجمه گوگل]ماشین ناهمگن است: بر خلاف بلانمانژ، تقریباً هر قسمتی از ماشین با سایر قسمت‌ها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]یک ماشین ناهمگن است: بر خلاف یک blancmange، تقریبا هر بخش از این خودرو با بخش های دیگر متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Puds with flair include almond blancmange and bread-and-butter pudding; the long, shrewd wine list starts at £ 90.
[ترجمه گوگل]پودهای با طعم شامل بلانمانژ بادام و پودینگ نان و کره هستند لیست طولانی و زیرکانه شراب از 90 پوند شروع می شود
[ترجمه ترگمان]Puds با استعداد شامل blancmange بادام و پودینگ نان و کره است؛ فهرست طولانی شراب در ۹۰ پوند شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She hit the blancmange of the shoreline, bounced over it and flew sprawling into some bushes.
[ترجمه گوگل]او به خط ساحلی برخورد کرد، از روی آن پرید و پراکنده به داخل چند بوته پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]او به the خط ساحلی برخورد کرد و روی آن پرید و به طرف بوته ها دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Santorini is about as stable as the proverbial blancmange.
[ترجمه گوگل]سانتورینی تقریباً به اندازه ضرب المثل blancmange پایدار است
[ترجمه ترگمان]Santorini مثل the معروف به اصطبل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She looks like a double helping of pink blancmange, and about as exciting.
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد کمک دوگانه از blancmange صورتی، و در مورد به عنوان هیجان انگیز است
[ترجمه ترگمان]او شبیه به یک helping صورتی به نظر می رسد، و در عین حال هیجان انگیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This exercise is helpful for those whose bottoms have grown to resemble a blancmange.
[ترجمه گوگل]این تمرین برای کسانی مفید است که ته پایشان شبیه بلنکمانژ شده است
[ترجمه ترگمان]این تمرین برای کسانی مفید است که bottoms به یک blancmange تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It scared and disgusted her the way every male she met suddenly started ogling the blancmange under her blouse.
[ترجمه گوگل]او را می ترساند و منزجر می کرد که هر مردی که او ملاقات می کرد ناگهان شروع به نگاه کردن به زیر بلوزش می کرد
[ترجمه ترگمان]هر مرد که ناگهان با هم تلاقی کرده بود، او را می ترساند و منزجر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After a period of some 45min, the vat appeared full of blancmange.
[ترجمه گوگل]پس از مدتی حدود 45 دقیقه، خمره پر از رنگ سفید ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]بعد از مدت ۴۵ دقیقه، خمره پر از blancmange شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• boiled milk dessert, custard
blancmange is a cold jelly-like pudding made from milk, sugar, cornflour, and flavouring.

پیشنهاد کاربران

بپرس