blain

/ˈbleɪn//ˈbleɪn/

معنی: دمل، کورک، زخماماسدار، تاول
معانی دیگر: (نادر) دمل، آماس، زخم باد کرده، کورک دراوردن، تاول زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an inflamed swelling or sore on the skin.
مشابه: sore

جمله های نمونه

1. How does ability cure the blain mark on the face?
[ترجمه گوگل]توانایی چگونه خال خالی روی صورت را درمان می کند؟
[ترجمه ترگمان]چگونه توانایی درمان علامت blain روی صورت را درمان می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How do forehead and chin grow blain blain to do?
[ترجمه گوگل]چگونه پیشانی و چانه بی رنگ رشد می کنند؟
[ترجمه ترگمان]پیشانی و چانه چگونه رشد می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am oily the skin, how does blain of blain overall length on the face do?
[ترجمه گوگل]من پوستم چرب است، طول کلی صورت بلین آف بلین چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]من پوستم را چرب می کنم، چگونه blain طول کلی بر روی صورت انجام می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What goes blain, the product of contractive pore?
[ترجمه گوگل]چه چیزی بی رنگ می شود، محصول منافذ انقباضی؟
[ترجمه ترگمان]چه اتفاقی می افتد، محصول منافذ contractive؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After why a fever do a lot of blain appear however?
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از چرا تب، بسیاری از بلاین ظاهر می شود؟
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از این که چرا یک تب زیاد به نظر می رسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does in the light of black blain scar adoptable treat a method?
[ترجمه گوگل]آیا در پرتو اسکار بلین سیاه قابل پذیرش روشی را درمان می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا در نور blain سیاه جای زخم برای درمان یک روش وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Summer cerebral door go up a blain. How to do.
[ترجمه گوگل]درب مغزی تابستانی به سمت بالا می رود چطور انجام دادن
[ترجمه ترگمان] در بزرگ \"سامر\" میتونه باعث blain بشه چه جوری باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does remedial blain mark get best medicines and chemical reagents to have?
[ترجمه گوگل]آیا علامت بلین ترمیم کننده بهترین داروها و معرف های شیمیایی را در اختیار دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا مارک remedial درمانی بهترین دارو و معرف های شیمیایی را دارد که باید داشته باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Effect: improve constipation, blain blain, color of skin dark heavy and alvine expand feeling, to embellish aperient bowel, improve color of skin, eliminate little stomach.
[ترجمه گوگل]اثر: بهبود یبوست، رنگ پوست تیره و احساس انبساط آلوین، برای زیباسازی روده نزدیک، بهبود رنگ پوست، از بین بردن معده کوچک
[ترجمه ترگمان]تاثیر: افزایش یبوست، blain blain، رنگ پوست تیره و تیره و منبسط شدن احساس، تزئین روده، بهبود رنگ پوست، از بین بردن شکم کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. How does summer prevent blain blain and cure?
[ترجمه گوگل]تابستان چگونه از بلین بلین پیشگیری و درمان می کند؟
[ترجمه ترگمان]تابستان چطور از blain blain و درمان جلوگیری می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a result, the blain and squama type of dermatophytosis is very difficult to be cured.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، درمان درماتوفیتوز نوع بلین و اسکواما بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، درمان blain و squama of بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The red place that unripe before blain leaves on nose how dispel?
[ترجمه گوگل]جای قرمزی که قبل از برگ های سفید نارس روی بینی است چگونه از بین می رود؟
[ترجمه ترگمان]جای قرمز که پیش از برگ های blain بر روی بینی قرار دارد، چگونه از بین می رود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Must handle in asepsis condition when have blain, draw out the succus in the blain by a syringe before sprayed.
[ترجمه گوگل]باید در شرایط آسپسیس در زمانی که بلین دارید، ساکوس موجود در بلین را قبل از اسپری با سرنگ بیرون بکشید
[ترجمه ترگمان]باید در شرایط asepsis زمانی که blain دارید، با استفاده از سرنگ تا قبل از اسپری کردن، the را در the بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At day-nursery, Blain has to toe the line. But at home, his mother offers him enough freedom.
[ترجمه گوگل]در مهدکودک، بلین باید خط پا را طی کند اما در خانه، مادرش به او آزادی کافی می دهد
[ترجمه ترگمان]در مهد کودک، blain باید با این خط ارتباط برقرار کند اما در خانه، مادرش به او آزادی کافی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دمل (اسم)
abscess, boil, wen, blain, blotch

کورک (اسم)
boil, blain, blotch, furuncle, pimple, burl, pustule, whelk, papule, pustulation

زخماماسدار (اسم)
blain

تاول (اسم)
blain, gall, blister, scorch, scald, bleb, welt

انگلیسی به انگلیسی

• sore, swelling

پیشنهاد کاربران

بپرس