blackmailer

/ˈblækmeɪlər//ˈblækmeɪlə/

معنی: باج سبیل خور، اخاذ
معانی دیگر: اخاذ، باج سبیل خور

جمله های نمونه

1. The blackmailer had a hold over him.
[ترجمه گوگل]باج گیر او را تحت کنترل داشت
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر دش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The blackmailer milked his victims of huge amounts of money.
[ترجمه گوگل]باج گیر مقادیر زیادی پول به قربانیان خود می دوشید
[ترجمه ترگمان]The victims را از مبالغ هنگفتی پول دوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nasty thing about a blackmailer is that his starting point is usually the truth.
[ترجمه گوگل]نکته بد در مورد باج گیر این است که نقطه شروع او معمولا حقیقت است
[ترجمه ترگمان]چیزی که در مورد یک حق السکوت بگیر این است که نقطه آغاز تازه حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The blackmailer will have to be bought off, or he'll ruin your good name.
[ترجمه گوگل]باج گیر باید خریداری شود، وگرنه نام خوب شما را خراب می کند
[ترجمه ترگمان]The را باید خرید، وگرنه اسمت را خراب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The blackmailer had to be paid off. He was too dangerous.
[ترجمه گوگل]باج گیر باید جبران می شد او خیلی خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر پول رو پرداخت می کنه خیلی خطرناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If we give in to the blackmailer, he will return to squeeze out another hundred later.
[ترجمه گوگل]اگر تسلیم باج‌گیر شویم، او برمی‌گردد تا بعداً صدها نفر دیگر را بیرون بکشد
[ترجمه ترگمان]اگر به the باج بدیم، باز هم صد سال دی گه از اینجا بیرون می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The blackmailer tried to extort a large sum of money from him.
[ترجمه گوگل]باج گیر قصد داشت از وی مبلغ زیادی اخاذی کند
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر که پول زیادی از او مطالبه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The blackmailer warned his victim that if he went to the police he would regret it.
[ترجمه گوگل]باج گیر به قربانی خود هشدار داد که اگر به پلیس مراجعه کند پشیمان خواهد شد
[ترجمه ترگمان]حق السکوت به قربانیش هشدار داده بود که اگه بره پیش پلیس پشیمون می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You're a damned blackmailer. I've a good mind to call your bluff.
[ترجمه گوگل]تو یه باج گیر لعنتی هستی من ذهن خوبی دارم که بلوف شما را صدا کنم
[ترجمه ترگمان]تو یک حق السکوت بگیر لعنتی من ذهن خوبی دارم که بلوف شما را بزنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The blackmailer squeezed his victim for more money.
[ترجمه گوگل]باج گیر قربانی خود را برای پول بیشتر فشار داد
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر که قربانی هاش رو برای پول بیشتر فشار بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The blackmailer bled him for 500 pounds.
[ترجمه گوگل]باج گیر او را برای 500 پوند خونریزی کرد
[ترجمه ترگمان]حق السکوت بگیر اون رو ۵۰۰ پوند گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pay of a blackmailer.
[ترجمه گوگل]پرداخت یک باج گیر
[ترجمه ترگمان]یه حق السکوت بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The picture that emerged was unflattering; but it wasn't much use to an aspiring blackmailer.
[ترجمه گوگل]تصویری که پدیدار شد نامطلوب بود اما برای یک باج گیر مشتاق چندان فایده ای نداشت
[ترجمه ترگمان]تصویری که از آن بیرون آمده بود اغراق بود؛ اما به نظر نمی رسید که کسی از آن باج گیر بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He wondered what Berowne was expecting him to do; find a potential blackmailer or investigate him for double murder?
[ترجمه گوگل]او متعجب بود که بروون از او انتظار دارد چه کار کند یک باج گیر بالقوه پیدا کنید یا از او برای قتل مضاعف تحقیق کنید؟
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که چه چیزی انتظارش را دارد که این کار را بکند؛ یک حق السکوت بگیر و یا از او برای دو قتل تحقیق کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باج سبیل خور (اسم)
blackmailer

اخاذ (اسم)
blackmailer, extortioner, extortionist, racketeer

انگلیسی به انگلیسی

• one who extorts money
a blackmailer is someone who blackmails someone else, usually in order to get money from them.

پیشنهاد کاربران

باج گیر. اخاذ
مثال:
a blackmailer poisoning baby foods
باجگیر غذاهای کودک را مسموم کرد.
کسی که با تهدید از کسی پول یا. . . می گیرد

بپرس