blacklist

/ˈblæˌklɪst//ˈblæklɪst/

معنی: صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی را درلیست سیاه نوشتن، فهرست سیاه
معانی دیگر: فهرست نام کسانی که تخلف یا جنایت کرده و یا باید زیر نظر قرار گیرند (و غیره)، لیست سیاه، در لیست سیاه قرار دادن، فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء ظن، فهرست سیاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a list of persons or groups that are under suspicion, censure, or investigation, as by government, employers, or the like.
مشابه: ban, blackball, ostracism, proscription
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blacklists, blacklisting, blacklisted
• : تعریف: to put (a person or group) on a blacklist.
مترادف: condemn, ostracize, proscribe
مشابه: anathematize, ban, banish, bar, blackball, boycott, censure, debar, denounce, disenfranchise, exclude, exile, isolate

- Many writers were blacklisted for their political beliefs.
[ترجمه گوگل] بسیاری از نویسندگان به دلیل عقاید سیاسی خود در لیست سیاه قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از نویسندگان به خاطر اعتقادات سیاسی شان در لیست سیاه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
فهرست سیاه

2. The police drew up a blacklist of wanted terrorists.
[ترجمه گوگل]پلیس یک لیست سیاه از تروریست های تحت تعقیب تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس یک فهرست سیاه از تروریست های تحت تعقیب را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was on the company's blacklist.
[ترجمه گوگل]او در لیست سیاه شرکت قرار داشت
[ترجمه ترگمان]او در لیست سیاه شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Friends of the Earth have produced a blacklist of environmentally damaging products.
[ترجمه گوگل]دوستان زمین لیست سیاهی از محصولات مضر برای محیط زیست تهیه کرده اند
[ترجمه ترگمان]دوستان زمین لیستی از محصولات مخرب زیست محیطی را ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The country wants to be removed from a blacklist of 15 countries whose banks are suspected of laundering money.
[ترجمه گوگل]این کشور می خواهد از لیست سیاه 15 کشوری که بانک های آنها مظنون به پولشویی هستند حذف شود
[ترجمه ترگمان]این کشور می خواهد از فهرست سیاه ۱۵ کشوری که بانک های آن ها مظنون به پولشویی هستند، حذف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I thought the blacklist would have lost its sting with the collapse of the price of oil.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کردم با سقوط قیمت نفت، لیست سیاه نیش خود را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کردم که لیست سیاه، نیش خود را با سقوط قیمت نفت از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The existing blacklist of substances not to be dumped at sea would be superseded by the blanket ban.
[ترجمه گوگل]لیست سیاه موجود موادی که نباید در دریا ریخته شوند با ممنوعیت عمومی جایگزین می شود
[ترجمه ترگمان]فهرست سیاه موجود که نباید در دریا انداخته شوند، جایگزین ممنوعیت این پتو خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Related system concerning blacklist in our nation, is being in gradually perfect process.
[ترجمه گوگل]سیستم مربوط به لیست سیاه در کشور ما به تدریج در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]سیستم مرتبط در مورد لیست سیاه در کشور ما به تدریج در حال پیشرفت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. OECD has been submitted to a new blacklist of 30 countries and areas'selected. "
[ترجمه گوگل]OECD به لیست سیاه جدیدی از 30 کشور و منطقه منتخب ارائه شده است "
[ترجمه ترگمان]OECD به فهرست سیاه جدید ۳۰ کشور و نواحی انتخابی ارسال شده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His name is on the black list ( blacklist ) used by the police to round up all the gangsters.
[ترجمه گوگل]نام او در لیست سیاه (لیست سیاه) است که توسط پلیس برای جمع آوری تمام گانگسترها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]نام او در فهرست سیاه (سیاه)قرار دارد که توسط پلیس برای جمع آوری تمام تبهکار مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Configure an exception list to the blacklist service rules.
[ترجمه گوگل]یک لیست استثنایی برای قوانین خدمات لیست سیاه پیکربندی کنید
[ترجمه ترگمان]یک فهرست استثنا برای قوانین سرویس فهرست سیاه پیکربندی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is there any truth to the blacklist?
[ترجمه گوگل]آیا هیچ حقیقتی در لیست سیاه وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]تو لیست سیاه حقیقتی وجود داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile, releasing related information concerning the blacklist to the blacklisted customer or its stakeholders or any party other than risk control desk is strictly prohibited.
[ترجمه گوگل]در همین حال، انتشار اطلاعات مرتبط در مورد لیست سیاه برای مشتری در لیست سیاه یا ذینفعان آن یا هر طرفی غیر از میز کنترل ریسک اکیداً ممنوع است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، انتشار اطلاعات مربوط به لیست سیاه مشتری یا سهامداران آن یا هر حزب دیگری غیر از میز کنترل ریسک اکیدا ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The processing for Internal Blacklist includes addition, modification and deletion etc, and the operation method includes batch input and manual input.
[ترجمه گوگل]پردازش لیست سیاه داخلی شامل افزودن، اصلاح و حذف و غیره است و روش عملیات شامل ورودی دسته ای و ورودی دستی است
[ترجمه ترگمان]پردازش for داخلی شامل افزودن، اصلاح و حذف و روش عملیاتی شامل ورودی دسته ای و ورودی دستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We keep a black list of people who don't pay their bills and make sure we don't supply anything else to them.
[ترجمه گوگل]ما یک لیست سیاه از افرادی که صورتحساب های خود را پرداخت نمی کنند نگه می داریم و مطمئن می شویم که چیز دیگری به آنها ارائه نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فهرستی از افرادی که بدهی های بانکی آن ها را پرداخت نمی کنند و مطمئن می شوند که ما هیچ چیز دیگری برای آن ها تهیه نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Daily updated Beneficiary Black List ( BBL ).
[ترجمه گوگل]لیست سیاه ذینفع (BBL) به روز می شود
[ترجمه ترگمان]فهرست سیاه Beneficiary updated (BBL)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The existence of a black list, of course, was not admitted.
[ترجمه گوگل]وجود لیست سیاه البته پذیرفته نشد
[ترجمه ترگمان]البته وجود یک لیست سیاه پذیرفته نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Henry is on the black list at the police station.
[ترجمه گوگل]هنری در لیست سیاه اداره پلیس قرار دارد
[ترجمه ترگمان]هنری در لیست سیاه پاسگاه پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. "Work up a black list for the government, then its fair, " one commenter writing under the name Xiaosi Dake said on the microbbloging site Sina Weibo.
[ترجمه گوگل]یکی از کامنت‌گذاران به نام Xiaosi Dake در سایت میکروبلاگینگ Sina Weibo می‌گوید: «یک لیست سیاه برای دولت تهیه کنید، سپس نمایشگاه آن»
[ترجمه ترگمان]یک منتقد به نام the Dake در سایت microbbloging، Sina Weibo، گفت: \" کار یک لیست سیاه برای دولت و سپس عادلانه بودن آن کار کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Handle VIP, member, black list guest.
[ترجمه گوگل]دسته VIP، عضو، مهمان لیست سیاه
[ترجمه ترگمان]دسته افراد مهم، عضو، لیست سیاه لیست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. With leakage current little indication undertakes deciding for the standard, that down-lead that with black list the pen contacts is to electroanalysis of capacitor carrying.
[ترجمه گوگل]با وجود جریان نشتی، نشان‌دهنده کمی تصمیم‌گیری برای استاندارد است، که با لیست سیاه مخاطبین قلم به الکتروآنالیز حمل خازن می‌شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نشتی کوچک جریان نشتی باید تصمیم بگیرد که استاندارد را تعیین کند، که پایین - منجر به لیست سیاه می شود که تماس های خودکار با electroanalysis کردن خازن در حال حمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صورت اشخاص بد حساب (فعل)
blacklist

اسم کسی را در لیست سیاه نوشتن (فعل)
blacklist

فهرست سیاه (اسم)
black list

انگلیسی به انگلیسی

• list containing the names of people who are considered to be untrustworthy (or unhirable, undesirable, guilty of some action, etc.)
put on a blacklist (list of people who are out of favor or are to be boycotted)
a blacklist is a list made by a government, organization, or important person, which contains the names of people who they think cannot be trusted or who have done something wrong.
if someone blacklists a person or organization, they put them on a blacklist.
list of people who are censured or refused for employment; list someone's name on such a list

پیشنهاد کاربران

مهره سوخته
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء ظن، فهرست سیاه، صورت اشخاص بدحساب، اسم کسی رادرلیست سیاه نوشتن
exclude, ban, bar, boycott, debar, expel, reject, snub
[
لیست سیاه ، در لیست سیاه قرار گرفتن
N : List of people to be avoided or punished
V : To put someone in a blacklist
◾ اصطلاح لیست یا فهرست سیاه در فضای مجازی بسیار پر کاربرد است ؛ مثلا در یک گروه در پیام رسانی ، افرادی هستن که پیامک هایی می زارن که ربطی به کار گروه نداره یا اقداماتی انجام میدم که باعث ناراحتی بعضی افراد میشه به همین دلیل مدیر یا ادمین گروه اون افراد رو در لیست سیاه قرار میده یا از گروه بلاکشون میکنه
...
[مشاهده متن کامل]

کسی رو تو لیست سیاه گذاشتن
لیست سیاه

بپرس