blacking

/ˈblækɪŋ//ˈblækɪŋ/

معنی: رنگ سیاه، واکس سیاه
معانی دیگر: ماده ی سیاه کننده (مثل واکس کفش)، سیاهگر، سیاه ساز

بررسی کلمه

جمله های نمونه

1. U. S. government specialists went through each page, blacking out any information a foreign intelligence expert could use.
[ترجمه گوگل]متخصصان دولت ایالات متحده هر صفحه را مرور می کردند و هر گونه اطلاعاتی را که یک کارشناس اطلاعاتی خارجی می توانست استفاده کند را پنهان می کردند
[ترجمه ترگمان]u S متخصصان دولتی هر صفحه را بررسی کردند و هر اطلاعاتی را که یک متخصص اطلاعاتی خارجی می توانست از آن استفاده کند، بیرون آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The opposite of turning down the sound is blacking out the picture.
[ترجمه گوگل]نقطه مقابل کم کردن صدا، سیاه شدن تصویر است
[ترجمه ترگمان]عکس رو به پایین، آن عکس را به رنگ سیاه درآورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the plus side, your last feeling before blacking out is an intense feeling of euphoria.
[ترجمه گوگل]از جنبه مثبت، آخرین احساس شما قبل از سیاه شدن، احساس سرخوشی شدید است
[ترجمه ترگمان]گذشته از این، آخرین احساس شما قبل از اینکه واکس بزند احساس خلسه intense
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I felt an idiot, blacking out like that.
[ترجمه گوگل]احساس می کردم یک احمق هستم که اینطور سیاه می شود
[ترجمه ترگمان]من یه احمق احساس کردم که اونجوری واکس می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Blacking out at the restaurant had dashed those hopes.
[ترجمه گوگل]سیاه شدن در رستوران این امیدها را بر باد داده بود
[ترجمه ترگمان]blacking بیرون از رستوران این امیدها را از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Just as I am close to blacking out, it stops.
[ترجمه گوگل]درست زمانی که نزدیک به سیاه شدن هستم، متوقف می شود
[ترجمه ترگمان]درست در همان لحظه ای که به او نزدیک می شوم، خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Blacking a lamp bulb by paint.
[ترجمه گوگل]سیاه شدن لامپ با رنگ
[ترجمه ترگمان]لامپ را با یک لامپ عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Darkness was blacking out both sea and jungle.
[ترجمه گوگل]تاریکی هم دریا و هم جنگل را سیاه کرده بود
[ترجمه ترگمان]تاریکی دریا و جنگل را خاموش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The diagram above show a large production blacking line with full rinse water recycling.
[ترجمه گوگل]نمودار بالا یک خط سیاه شدن تولید بزرگ با بازیافت کامل آب شستشو را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نمودار بالا، یک خط تولید بزرگ را با آب با آب آبکشی شده کامل نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some Welsh activists have started blacking out English language road signs.
[ترجمه گوگل]برخی از فعالان ولزی شروع به سیاه کردن علائم جاده ای به زبان انگلیسی کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از فعالان اهل ولز به یک زبان انگلیسی به زبان انگلیسی توجه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After blacking their face the soldiers start walking through the forest.
[ترجمه گوگل]سربازان پس از سیاه شدن صورت خود شروع به قدم زدن در جنگل می کنند
[ترجمه ترگمان]سربازان پس از اینکه face را خاموش کردند، سربازان از میان جنگل به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He told me that the oxygen mask had pulled away from my face some, and that I was probably just blacking out.
[ترجمه گوگل]او به من گفت که ماسک اکسیژن کمی از صورتم جدا شده است و احتمالاً من فقط در حال سیاه شدن هستم
[ترجمه ترگمان]او به من گفت که ماسک اکسیژن صورتم را از روی صورتم کنار کشیده بود و احتمالا فقط داشتم واکس می زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scrubbing was the nastiest, she thought despairingly, bad though blacking the grates, particularly the kitchen range, was.
[ترجمه گوگل]او با ناامیدی فکر کرد که تمیز کردن بدترین کار بود، هرچند سیاه شدن رنده ها، به خصوص محدوده آشپزخانه، بد بود
[ترجمه ترگمان]فکر کرد که این نظافت چه پستی است، به هر حال بد به نظر می رسید، با این که در بخاری را واکس می زد، به خصوص از محوطه آشپزخانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their parents stuffed the empty sack with three rotten vegetable marrows, an old blacking brush and two decayed turnips.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرشان کیسه خالی را با سه مغز گیاهی پوسیده، یک برس سیاه کهنه و دو شلغم پوسیده پر کردند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرشان آن گونی خالی را با سه تا از گیاهان سبز رنگ، که brush کهنه و دو شلغم فاسد شده بود، خشک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ سیاه (اسم)
smut, blacking, sable

واکس سیاه (اسم)
blacking

انگلیسی به انگلیسی

• black shoe polish
blacking is a type of polish that was used in former times to make shoes or metal objects such as stoves blacker.

پیشنهاد کاربران

blacking pots
ظروف سفالی گرد که محتوای آن واکس سیاه رنگ بود ( مربوط به دوران گذشته )
blacking ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: زغاله
تعریف: ماده ای با پایۀ کربن، مانند گرافیت، که برای پوشش دهی افزارگان متالورژیکی به کار می رود تا از چسبیدن فلز مذاب به سطح آنها جلوگیری کند