• : تعریف: one who differs from and is an embarrassment or disgrace to his or her family or group, because of disreputable behavior, lack of worldly success, or the like.
جمله های نمونه
1. There is a black sheep in every flock.
[ترجمه Mona] تو هر گروهی یه نخاله هست.
|
[ترجمه گوگل]در هر گله یک گوسفند سیاه وجود دارد [ترجمه ترگمان]تو همه گله گوسفند سیاهی هست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Tom is the black sheep of his family.
[ترجمه مرضیه] تام مایه ننگ خانواده اش است
|
[ترجمه گوگل]تام گوسفند سیاه خانواده اش است [ترجمه ترگمان]تام گوسفند سیاه of [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He's always been regarded as the black sheep of the family.
[ترجمه گوگل]او همیشه به عنوان گوسفند سیاه خانواده در نظر گرفته شده است [ترجمه ترگمان]او همیشه به عنوان گوسفند سیاه خانواده شناخته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. My brother is the black sheep of the family.
[ترجمه Fr] برادرم مایه ننگ خانواده است
|
[ترجمه گوگل]برادر من گوسفند سیاه خانواده است [ترجمه ترگمان]برادرم گوسفند سیاه خانواده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was the black sheep of the family after he had got involved in the bank robbery.
[ترجمه محمد] پس از انجام سرقت مسلحانه از بانک، او مایه ننگ خانواده شد
|
[ترجمه گوگل]او پس از درگیر شدن در سرقت بانک، گوسفند سیاه خانواده بود [ترجمه ترگمان]پس از آن که وارد سرقت بانک شد، او گوسفند سیاه خانواده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Amy's always been the black sheep of the family .
[ترجمه گوگل]امی همیشه گوسفند سیاه خانواده بوده است [ترجمه ترگمان]امی همیشه گوسفند سیاه خانواده بوده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's the black sheep of the family.
[ترجمه گوگل]او گوسفند سیاه خانواده است [ترجمه ترگمان]او گوسفند سیاه خانواده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Then I became the black sheep and I found to my horror that everyone thought I was off my bloody head.
[ترجمه گوگل]سپس من به گوسفند سیاه تبدیل شدم و در کمال وحشت متوجه شدم که همه فکر می کنند من از سر خون آلودم خارج شده ام [ترجمه ترگمان]بعد من تبدیل به گوسفند سیاه شدم و متوجه شدم که همه فکر می کنند من کله لعنتی خودم هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Are twins to become the moral equivalent of black sheep?
[ترجمه گوگل]آیا دوقلوها باید معادل اخلاقی گوسفند سیاه شوند؟ [ترجمه ترگمان]آیا دوقلو هستند که معادل اخلاقی گوسفند سیاه باشند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Me, an old bag of black sheep.
[ترجمه گوگل]من، یک کیسه کهنه گوسفند سیاه [ترجمه ترگمان] من، یه کیسه بزرگ از گوسفند سیاه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Families who want to eliminate a black sheep from their photo albums now have a place to go.
[ترجمه سلام وضعیت] من نام خودم را نمیگه. . . باید این کانال ترجمه کنه نه من ترجمه کنم
|
[ترجمه Mona] خانواده هایی که میخوان یه مایه ننگ رو از آلبوم عکسشون حذف کنن، حالا دستشون بازه.
|
[ترجمه گوگل]خانواده هایی که می خواهند یک گوسفند سیاه را از آلبوم عکس های خود حذف کنند اکنون جایی برای رفتن دارند [ترجمه ترگمان]خانواده هایی که می خواهند یک گوسفند سیاه را از آلبوم های عکس خود حذف کنند، اکنون مکانی برای رفتن دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I wanted to be the black sheep.
[ترجمه گوگل]می خواستم گوسفند سیاه باشم [ترجمه ترگمان] می خواستم یه گوسفند سیاه باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I was always considered the black sheep of the family, the weirdo in the group, right?
[ترجمه گوگل]من همیشه گوسفند سیاه خانواده به حساب می آمدم، عجیب و غریب در گروه، درست است؟ [ترجمه ترگمان]من همیشه در مورد گوسفند سیاه خانواده فکر می کردم، همون weirdo که توی گروه بود، درسته؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Nomatterwhere you are, there are always a few black sheep.
[ترجمه Rasekhi] مهم نیست کجا هستی، همیشه تعدادی مایه ننگ وجود دارد.
|
[ترجمه Mona] هرجا که باشی، همیشه یه عده نخاله وجود داره.
|
[ترجمه گوگل]هر جا که هستید، همیشه چند گوسفند سیاه وجود دارد [ترجمه ترگمان]هر چی که هستی، همیشه چند تا گوسفند سیاه وجود داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• person regarded as not respectable by his family or group if you refer to someone as the black sheep of a family, you mean that everyone else in the family is good, but that person is bad.
پیشنهاد کاربران
( گوسفند سیاه ) به فارسی و یا ( black sheep ) به انگلیسی؛ اصطلاحی است که به تازگی و همزمان با جنبش های توسعه فردی در رسانه های اینترنتی فراگیر شده است. ( گوسفند سیاه ) را میتوان به افرادی عجیب، مطرود شده، خاص و یا تنها در سطح یک جامعه، گروه و یا خانواده نسبت داد. ... [مشاهده متن کامل]
یک گوسفند سیاه می تواند همان عضو عجیب و غریب و غیرمتعارف جامعه باشد و یا همان عضو خانواده که پای به سنت ها و ارزش های نسل قبل از خود نمی دهد و میل به شکستن آن ها را نیز در خود می پرورد البته این اصطلاح را بیشتر به صورت منفی تلقی می دارند.
۱ _ گوسفند سیاه I choose the black sheep من گوسفند سیاه را انتخاب میکنم ۲ _ مایه ننگ ، مایه آبروریزی ، نخاله ( در میان اعضای خانواده ) She was the black sheep of the family او مایه ننگ خانواده بود
black sheep در انگلیسی بار معنایی منفی دارد، اما گاو پیشانی سفید در فارسی بار معنایی مثبت دارد.
گوسفند سیاه ( عضوی از خانواده یا گروه که مایه ننگ و آبروبریه ) .
وصله ناجور
a person who has done something bad that brings embarrassment or shame to his or her family شخصی که کار بدی انجام داده است که باعث شرمندگی یا شرم خانواده اش می شود فرزند ناخلف / نخاله خانواده، ... [مشاهده متن کامل]
Despite being born into a family of doctors and lawyers, John became the black sheep when he decided to pursue a career in art Jane always felt like the black sheep of her group of friends because she was the only one who didn't enjoy partying The company's CEO was disappointed to discover that one of his employees was the black sheep who had leaked confidential information to the press Tom's siblings were all successful businesspeople, but he was the black sheep who decided to become a musician Although he loved his family, Mark often felt like the black sheep because he didn't share their political views
فرزند ناخلف - ناباب - نااهل
توضیح درباره اصطلاح black sheep گوسفند سیاهی که در میان گله گوسفندان سفید به دنیا می آمد معمولا به خاطر داشتن پشم سیاه کاربرد و منفعتی برای چوپان نداشت. همینطور برخی اقوام گوسفند سیاه را نماد شیطان و پلیدی می دانستند. منبع: سایت بیاموز
تافته جدا بافته
گاو پیشانی سفید، بز گر، مایه ی ننگ خانواده
نخاله
مایه ننگ
جوجه اردک زشت
شخصی که با بقیه خانواده یا گروه دیگر متفاوت است و او را بد یا شرم آور می داند. a person who is different from the rest of their family or another group , and who is considered bad or embarrassing