black mark

/ˈblækˈmɑːrk//blækmɑːk/

(انگلیس) اتومبیل گشتی پلیس، سابقه ی بد، سابقهی بد frequent absences was a black mark on his record غیبتهای مکرر پروندهی او را خراب کرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something unfavorable or detrimental in one's record.

جمله های نمونه

1. There was one black mark against him.
[ترجمه گوگل]یک نقطه سیاه روی او وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک علامت سیاه بر علیه او وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She earned a black mark for opposing company policy.
[ترجمه گوگل]او به دلیل مخالفت با سیاست شرکت، یک علامت سیاه به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او یک علامت سیاه برای مخالفت با سیاست شرکت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The public scandal was a black mark against him.
[ترجمه گوگل]رسوایی عمومی یک نقطه سیاه علیه او بود
[ترجمه ترگمان]آن رسوایی عمومی نشان سیاهی بر او داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The public scandal left a black mark on his career.
[ترجمه گوگل]رسوایی عمومی لکه سیاهی بر کارنامه او گذاشت
[ترجمه ترگمان]رسوایی عمومی علامت سیاهی بر حرفه او گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Incidentally, Willoughby, you've earned yourself a black mark for that little trouble.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً، ویلوبی، تو برای همین دردسر کوچک یک لکه سیاه به دست آورده ای
[ترجمه ترگمان]در واقع، \"ویلوبی\"، تو یه علامت سیاه برای این دردسر کوچیک بدست آوردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It would be a good mark, not a black mark.
[ترجمه گوگل]این یک علامت خوب خواهد بود، نه یک علامت سیاه
[ترجمه ترگمان]این نشانه خوبی است، نه نشانه سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But there is one black mark.
[ترجمه گوگل]اما یک نقطه سیاه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما یه علامت سیاه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Irina had put a black mark against him with Rakovsky.
[ترجمه گوگل]ایرینا با راکوفسکی لکه سیاهی روی او گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]ایرینا علامت سیاهی بر علیه او گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mini-breakdown was less of a black mark than a criminal record if he should ever choose to emigrate.
[ترجمه گوگل]اگر او تصمیم به مهاجرت بگیرد، یک خرابی کوچک کمتر از سابقه کیفری یک علامت سیاه بود
[ترجمه ترگمان]اگر او بخواهد مهاجرت کند، یک شکست کوچک کم تر از یک نشانه سیاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You get a black mark next to your name that may show up in your next evaluation.
[ترجمه گوگل]شما یک علامت سیاه در کنار نام خود دریافت می کنید که ممکن است در ارزیابی بعدی شما ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]در کنار نام خود علامت سیاه می گیرید که ممکن است در ارزیابی بعدی خود ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Still, you could almost see the black mark being registered against the name of the man who had asked the question.
[ترجمه گوگل]با این حال، تقریباً می‌توانستید علامت سیاه روی نام مردی که سؤال را مطرح کرده بود، مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]با این حال، شما تقریبا می توانید نشان سیاهی را که به نام مردی که از این سوال پرسیده بود، ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The black mark side is the effect of the lamp burning the LCD screen.
[ترجمه گوگل]طرف علامت سیاه اثر لامپ سوزاندن صفحه LCD است
[ترجمه ترگمان]طرف علامت سیاه، اثر چراغ روشن کردن صفحه LCD است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scandal left him with a black mark.
[ترجمه گوگل]این رسوایی او را با یک نقطه سیاه باقی گذاشت
[ترجمه ترگمان]این رسوایی او را با علامت سیاه رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His continual lateness was a black mark against his promotion.
[ترجمه گوگل]تأخیر مداوم او نقطه سیاهی در برابر ارتقاء او بود
[ترجمه ترگمان]این تاخیر دائم به خاطر ترفیع او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But he has a big black mark against him : his faith.
[ترجمه گوگل]اما او یک نقطه سیاه بزرگ بر روی خود دارد: ایمان او
[ترجمه ترگمان]اما یک علامت بزرگ سیاه بر علیه او دارد: ایمان او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• mark indicating something unfavorable in someone's record
if someone has a black mark against them, they have done something or have a quality which causes people to disapprove of them.

پیشنهاد کاربران

بپرس