black dog


کجخلقی، مالیخولیا

جمله های نمونه

1. The Black Dog are at the forefront of a pack which often seems to have no desire to come out of the woodwork.
[ترجمه گوگل]سگ سیاه در خط مقدم گروهی است که اغلب به نظر می رسد تمایلی به بیرون آمدن از چوب کاری ندارند
[ترجمه ترگمان]سگ سیاه در صف مقدم یک گروه قرار دارد که به نظر می رسد تمایلی به بیرون آمدن از the ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I oddness, how did Huang Lang Zi and black dog Jing put on a pair of pants?
[ترجمه گوگل]عجیب، هوانگ لانگ زی و سگ سیاه جینگ چطور شلوار پوشیدند؟
[ترجمه ترگمان]\"من oddness\"، \"هوانگ لانگ\" و \"سگ سیاه\" (جینگ)یک جفت کفش پوشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The black dog snatched the rasher of bacon away.
[ترجمه گوگل]سگ سیاه پوست بیکن را ربود
[ترجمه ترگمان]سگ سیاه گوشت خوک را به کناری کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Black Dog finally confesses that Tianbao is the mastermind.
[ترجمه گوگل]بلک داگ سرانجام اعتراف می کند که تیانبائو مغز متفکر است
[ترجمه ترگمان]سگ سیاه در نهایت اعتراف می کند که Tianbao طراح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. a black dog with a white patch on its back.
[ترجمه گوگل]یک سگ سیاه با لکه سفید در پشت
[ترجمه ترگمان]یک سگ سیاه با یک لکه سفید روی پشتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Espresso : For an energetic black dog.
[ترجمه گوگل]اسپرسو: برای یک سگ سیاه پوست پرانرژی
[ترجمه ترگمان]Espresso: برای یک سگ سیاه پر انرژی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Latte: Possibly a good name for a black dog.
[ترجمه گوگل]لاته: احتمالاً نام خوبی برای سگ سیاه است
[ترجمه ترگمان]لاته: شاید اسم خوبی برای یه سگ سیاه باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a black dog, he was a big watchdog.
[ترجمه گوگل]یک سگ سیاه بود، او یک نگهبان بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]سگ سیاهی بود، سگ نگهبان بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ron thinks he's puppy chow when a chomping black dog (Sirius Black in disguise) pulls him into the Whomping Willow. But that's just to, uh, pull people's legs.
[ترجمه گوگل]رون فکر می‌کند که یک توله‌سگ است که یک سگ سیاه‌جوش (سیریوس بلک در لباس مبدل) او را به داخل بید بزرگ می‌کشد اما این فقط برای کشیدن پاهای مردم است
[ترجمه ترگمان]رون فکر می کنه که اون یه سگ کوچولوئه که یه سگ سیاه رو گاز گرفته (سیریوس به لک که تغییر قیافه داده)او را به بید کتک زن می برد اما این فقط برای این است که پاهای مردم را بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every day she walks past my house, with her little black dog at her heels.
[ترجمه گوگل]او هر روز از کنار خانه من رد می شود و سگ سیاه کوچکش در پاشنه هایش است
[ترجمه ترگمان]هر روز از کنار خانه من رد می شود، با یک سگ کوچک سیاه در پاشنه پای او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And now,'he ran on again, aloud ,'let's see - Black Dog?
[ترجمه گوگل]و حالا، دوباره با صدای بلند دوید، بیایید ببینیم - سگ سیاه؟
[ترجمه ترگمان]و حالا باز هم با صدای بلند شروع به دویدن کرد: سگ سیاه را ببینم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

the black dog
a way of referring to feelings of depression ( = great sadness and lack of energy )
راهی برای اشاره به احساس افسردگی ( = غم و اندوه زیاد و کمبود انرژی )
There were times when he wrestled with the black dog and couldn't write.
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/black-dog
افسردگی، ناراحتی زیاد
he couldnt hide from the black dog
نتونست از شر افسردگی خودش رو نجات بده

بپرس