black box

/ˈblækˈbɑːks//blækbɒks/

جعبه ی سیاه (که جزئیات پرواز هواپیما و سایر اطلاعات در آن ضبط می شود)، جعبه سیاه

جمله های نمونه

1. The black box showed why the plane had crashed.
[ترجمه گوگل]جعبه سیاه دلیل سقوط هواپیما را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]جعبه سیاه نشان می داد که چرا هواپیما سقوط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were part of the black box associated with high-flyer management development.
[ترجمه گوگل]آنها بخشی از جعبه سیاه مرتبط با توسعه مدیریت پرنده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها بخشی از جعبه سیاه مربوط به توسعه مدیریت بالای آگهی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A long black box passed at their feet.
[ترجمه گوگل]جعبه سیاه بلندی از جلوی پایشان رد شد
[ترجمه ترگمان]جعبه سیاه بلندی جلوی پای آن ها گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the congressional intelligence committees are like a black box. Things go in without anything coming out.
[ترجمه گوگل]اما کمیته های اطلاعاتی کنگره مانند جعبه سیاه هستند همه چیز بدون اینکه چیزی بیرون بیاید پیش می رود
[ترجمه ترگمان]اما کمیته امنیتی کنگره مانند یک جعبه سیاه است همه چی بدون هیچ مشکلی پیش میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The solid black box represents the ble resistance gene.
[ترجمه گوگل]جعبه سیاه جامد نشان دهنده ژن مقاومت ble است
[ترجمه ترگمان]جعبه سیاه محکم نشان دهنده یک ژن مقاوم در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a small black box, rather like the Thing, mounted on little treads.
[ترجمه گوگل]این یک جعبه سیاه کوچک بود که بیشتر شبیه به چیز بود که روی آج های کوچک نصب شده بود
[ترجمه ترگمان]جعبه سیاه کوچکی بود که روی treads کوچک سوار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But the congressional intelligence committees are like a black box.
[ترجمه گوگل]اما کمیته های اطلاعاتی کنگره مانند جعبه سیاه هستند
[ترجمه ترگمان]اما کمیته های اطلاعاتی کنگره شبیه یک جعبه سیاه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are four interacting systems within the organism's black box that enable it to function effectively.
[ترجمه گوگل]چهار سیستم برهم کنش درون جعبه سیاه ارگانیسم وجود دارد که آن را قادر می سازد تا به طور موثر عمل کند
[ترجمه ترگمان]چهار سیستم برهمکنش کننده در جعبه سیاه موجود وجود دارند که آن را قادر می سازند تا به طور موثر عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. New investigative techniques have opened up the black box of the brain and have begun to shed light on its inner workings.
[ترجمه گوگل]تکنیک های تحقیقاتی جدید جعبه سیاه مغز را باز کرده اند و شروع به روشن کردن عملکرد درونی آن کرده اند
[ترجمه ترگمان]تکنیک های تحقیقی جدید جعبه سیاه مغز را باز کرده و شروع به ریختن نور در کاره ای داخلی خود کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Claire jams the black box into her shoulder bag.
[ترجمه گوگل]کلر جعبه سیاه را به کیف شانه اش می چسباند
[ترجمه ترگمان] کلر جعبه سیاه رو توی کیفش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Accident investigators have found the black box flight recorder.
[ترجمه گوگل]بازرسان سانحه جعبه سیاه ضبط پرواز را پیدا کردند
[ترجمه ترگمان]investigators تصادفی جعبه سیاه رو پیدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They're still looking for his black box.
[ترجمه گوگل]آنها همچنان به دنبال جعبه سیاه او هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هنوز دنبال جعبه سیاه او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The briefcase-sized black box contained a keyword selection computer.
[ترجمه گوگل]جعبه سیاه به اندازه کیف حاوی یک کامپیوتر انتخاب کلمه کلیدی بود
[ترجمه ترگمان]جعبه سیاه با اندازه کیف حاوی یک کامپیوتر انتخاب کلید واژه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You know that indestructible black box that is used on airplanes?
[ترجمه گوگل]آیا جعبه سیاه غیرقابل تخریبی که در هواپیما استفاده می شود را می شناسید؟
[ترجمه ترگمان]اون جعبه سیاه و indestructible که روی هواپیماها استفاده می شه رو می دونی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] جعبه سیاه
[برق و الکترونیک] جعبه ی سیاه اشاره به یک مجموعه یا زیر مجموعه که معمولاً به شکل مدول مداری الکترونیکی است که برای کاربرد معین بسته بندی شده است و توسط کاربر معمولی و مبدل ساز به آگاهی زیاد از ساختار داخلی آن قابل جایگذاری یا برداشتن از محل خود است. - جعبه سیاه
[ریاضیات] جعبه ی سیاه
[آمار] جعبه سیاه

انگلیسی به انگلیسی

• safety device in airplanes which records flight statistics
a black box is an electronic device in an aircraft which records information about its flights. it is often used to provide evidence about accidents.
you can refer to a part of an electronic or computer system as a black box when you know what it does, but do not know exactly how it works.

پیشنهاد کاربران

## 1. معنی کلی و علمی
**جعبه سیاه** به سیستمی گفته می شود که ورودی ها و خروجی های آن قابل مشاهده است، اما عملکرد داخلی و نحوه تبدیل ورودی به خروجی برای کاربر یا ناظر نامشخص و غیرشفاف است.
- این مفهوم در مهندسی، علوم کامپیوتر، سیستم های کنترل و مدل سازی کاربرد دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

- کاربر فقط می داند چه داده ای وارد شده و چه خروجی دریافت شده، اما نمی داند درون سیستم چه اتفاقی می افتد.
- - -
## 2. کاربرد در هوش مصنوعی
- **هوش مصنوعی جعبه سیاه** به مدل ها و الگوریتم هایی گفته می شود که فرآیند تصمیم گیری داخلی آن ها پیچیده و غیرقابل فهم برای انسان است، مانند شبکه های عصبی عمیق.
- خروجی مدل مشخص است اما دلیل دقیق آن برای کاربران یا حتی توسعه دهندگان قابل تفسیر نیست.
- - -
## 3. کاربرد در صنعت سینما و تئاتر
- **بلک باکس ( Black Box ) ** به سالن های نمایش کوچک و ساده با دیوارهای سیاه گفته می شود که امکانات صحنه، نورپردازی و تماشاگران قابل تنظیم و تغییر هستند.
- این فضاها برای ایجاد محیطی کنترل شده از نظر نور و صدا و تمرکز بر اجرا طراحی شده اند.
- - -
## 4. کاربرد در تجهیزات و سالن های کنفرانس
- بلک باکس به فضایی گفته می شود که با کنترل دقیق نور و صدا، تجربه بصری و صوتی بهتری برای شرکت کنندگان فراهم می کند.
- این فضاها در سالن های کنفرانس، نمایشگاه ها، کنسرت ها و رویدادهای مختلف کاربرد دارند.

غیر شفاف
نحوه کار چیزی را مشخص کردن
Attempted to open the ‘black box’ of universalistic
۱ - جعبه سیاه هواپیما
۲ - سیستم یا وسیله ایکه فهم و درک نحوه کار آن بسیار مشکل می باشد.
anything that has mysterious or unknown internal functions or mechanisms
That module is a black box. We'll never know how it works
بعنوان صفت "نامعلوم بودن"

بپرس