bivouac

/ˈbɪvwæk//ˈbɪvʊæk/

معنی: خیل، اردوی موقتی، شب را بیتوته کردن
معانی دیگر: (در صحرا) اردو زدن، اردوگاه برپا کردن، (در اصل) پاسداری شبانه برای پیشگیری از شبیخون، شب پاس، اردوگاه موقت، خیمه سرا، اردوگاه صحرایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a temporary encampment, esp. military, without protecting shelter.

- The men brought their boat ashore in the driving rain and made their bivouac for the night.
[ترجمه گوگل] مردها قایق خود را در زیر باران شدید به ساحل آوردند و قایق خود را برای شب درست کردند
[ترجمه ترگمان] افراد قایق خود را در میان باران به ساحل آورده و برای شب اردو زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: bivouacs, bivouacking, bivouacked
• : تعریف: to set up or stay in a bivouac.

جمله های نمونه

1. The children made a bivouac at the bottom of the garden with some poles and an old blanket.
[ترجمه گوگل]بچه ها ته باغچه با چند میله و یک پتوی کهنه یک بیواک درست کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با چند تیر و یک پتو کهنه در ته باغ یک اردوی موقت برپا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their bivouac in the rain and snow was less comfortable than at their former stations, where they had constructed some shelter.
[ترجمه گوگل]اتاقک آنها در باران و برف نسبت به ایستگاه‌های قبلی‌شان، جایی که سرپناهی ساخته بودند، راحت‌تر بود
[ترجمه ترگمان]اردو زدن آن ها در باران و بارش برف کم تر از ایستگاه former بود که در آنجا سرپناهی برای خود ساخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mayor Art Agnos invited the homeless to bivouac in Civic Center for more than a year while he chewed on the problem.
[ترجمه گوگل]شهردار آرت آگنوس بی خانمان ها را به مدت بیش از یک سال در مرکز مدنی دعوت کرد در حالی که او این مشکل را جویده بود
[ترجمه ترگمان]شهردار آرت Agnos از افراد بی خانمان دعوت کرد تا بیش از یک سال در مرکز مدنی توقف کنند در حالی که وی این مشکل را می جوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is now an acceptable place to bivouac or just to break for lunch in bad weather.
[ترجمه گوگل]اکنون مکان قابل قبولی برای غذا خوردن یا صرف ناهار در هوای بد است
[ترجمه ترگمان]اکنون مکانی قابل قبول برای اردوی موقت یا توقف ناهار در هوای بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That evening the bivouac fires of the two armies were a scant mile apart.
[ترجمه گوگل]آن شب، آتش دو لشکر با فاصله کمی از هم فاصله داشت
[ترجمه ترگمان]آن شب، آتش های اردوگاه دو لشکر از فاصله کمی دور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Remember the march from the railhead to the bivouac at St Omer?
[ترجمه گوگل]راهپیمایی از سر راه آهن تا دوشاخه در سنت عمر را به خاطر دارید؟
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که از سر خط سر خط جبهه به اردوی آن آقای عمر آمده بودید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The company was supposed to bivouac overnight and then return to the post the next day.
[ترجمه گوگل]قرار بود این شرکت یک شبه کار کند و روز بعد به پست برگردد
[ترجمه ترگمان]قرار بود که این شرکت یک شبه توقف کند و سپس روز بعد به پست برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a semi - circular bivouac tent on the grass.
[ترجمه گوگل]یک چادر بیواک نیمه دایره ای روی چمن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک خیمه موقت در میان علف ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While in bivouac, we spent the night in our sleeping bags under the stars.
[ترجمه گوگل]در حالی که در بیواک بودیم، شب را در کیسه خواب زیر ستاره ها گذراندیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که در اردوگاه، شب را در کیف های خواب شبانه در زیر ستارگان سپری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your bivouac for the night is spot where you got tired of marching that day.
[ترجمه گوگل]بیواک شما برای شب جایی است که در آن روز از راهپیمایی خسته شدید
[ترجمه ترگمان]اردوی شما برای شب همان جایی است که شما از آن روز خسته شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Were they to throw together a bivouac on the moon's frozen surface, or simply wander the wastes like some misguided flock until the mechas' power and life-support systems failed?
[ترجمه گوگل]آیا آنها می‌خواستند یک بیواک را روی سطح یخ‌زده ماه دور هم بیاندازند، یا صرفاً مانند گله‌های گمراه در میان زباله‌ها سرگردان شوند تا زمانی که قدرت و سیستم‌های پشتیبانی حیات مکانیک‌ها از کار بیفتند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها قصد داشتند که یک اردوی موقت را روی سطح منجمد ماه پرتاب کنند و یا به سادگی از زباله ها همانند برخی گله گمراه عبور کنند تا این که سیستم های پشتیبانی از حیات وحش و سیستم های پشتیبانی از حیات شکست خوردند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Your bivouac for the night is the spot where you got tired of marching that day.
[ترجمه گوگل]بیواک شما برای شب جایی است که در آن روز از راهپیمایی خسته شدید
[ترجمه ترگمان]اردوی شما برای شب همان نقطه ای است که شما از آن روز خسته شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Can we make a bivouac, Mr. Bates? asked Russell.
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانیم یک بیواک درست کنیم، آقای بیتس؟ راسل پرسید
[ترجمه ترگمان]آقای بی تز، آیا می توانیم یک اردوگاه نظامی درست کنیم؟ از راسل پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bivouac: Or short, bi vi . An uncomfortable sleeping place in the middle of a route.
[ترجمه گوگل]Bivouac: یا کوتاه، bi vi یک جای خواب ناخوشایند در وسط یک مسیر
[ترجمه ترگمان]یا خلاصه، بی - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - یه جای خواب راحت وسط یه مسیر هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. During daylight, bivouac scouting parties moved ahead to select the next day's bivouac area.
[ترجمه گوگل]در طول روز، مهمانی‌های پیشاهنگ بیواک برای انتخاب منطقه بیواک روز بعد حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]در طول روز، دسته های گشتی در حال حرکت پیش رفتند تا منطقه اردوگاه روز بعد را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیل (اسم)
troop, tribe, strain, bivouac, camping, regiment, cavalry, camp, camping ground, drove of horses

اردوی موقتی (اسم)
bivouac

شب را بیتوته کردن (فعل)
bivouac

تخصصی

[] شب مانی - بیتوته

انگلیسی به انگلیسی

• temporary camp, encampment
camp outdoors in tents, set up a temporary camp
a bivouac is a temporary camp made by soldiers or mountaineers.
if soldiers or mountaineers bivouac in a mountainous place, they stop there and stay in a rough temporary camp.

پیشنهاد کاربران

** اردوگاه موقتی بدون چادر یا پوشش، که به ویژه توسط سربازان یا کوهنوردان استفاده می شود.
** نشان دهنده یک ترتیب و چیدمان موقتی یا اضطراری است.
** این اصطلاح اغلب در زمینه های نظامی و ماجراجویی های فضای باز برای توصیف چیدمان کمپینگ موقتی بدون چادر یا تدارکات گسترده استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Camp, encampment, shelter
متضاد؛ Permanent camp, established base, fixed shelter
مثال؛
The soldiers set up a bivouac for the night in the forest.
During the hike, we made a bivouac near the river.
The mountaineers found a safe spot to bivouac before the storm hit.

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A temporary camp or shelter, especially for soldiers 🏕️
🔍 مترادف: Camp
✅ مثال: The soldiers set up a bivouac for the night in the forest.
شب نپاهی
از ترکیب شب و نپاهش
لانگمن دیکشنری :
اسمش : اردو ، اردوگاه ( به اردو / اردوگاه موقتی که بدون برپا کردن چادر هست گفته میشود )
Camp without tents
فعلش : اردو زدن ، اردو گذراندن
Spend the night in a bivouac
⭕️ دوستان دقت کنید که bivouack همون bivouac است اما تنها در جایگاه فعل کاربرد داره
شب مانی ای که معمولا با حداقل امکانات است، بیواک

بپرس