bivalve

/ˈbaɪˌvælv//ˈbaɪvælv/

معنی: دارای دو کپه، دو پرهای، صدف دو کپه، دو لنگ
معانی دیگر: (جانورشناسی) دوکپه ای، (سخت پوست) دولایی، سخت پوستی که لاک یا صدف آن از دو نیم کاسه تشکیل شده باشد، دو کفه ای (bivalved هم می گویند)، bivalved : دارای دو کپه، دو لته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a mollusk with two shells hinged together, such as a mussel, oyster, or clam.
صفت ( adjective )
مشتقات: bivalved (adj.)
(1) تعریف: having two shells, or a shell in two parts, usu. joined by a hinge.

(2) تعریف: having two similar, separable parts, as two valves in a seedcase.

جمله های نمونه

1. Of the two, the bivalve molluscs are much the most significant in the sea today.
[ترجمه گوگل]از بین این دو، نرم تنان دو کفه ای امروزه در دریا بسیار مهم هستند
[ترجمه ترگمان]از این دو، امروزه the molluscs در دریا بیش ترین اهمیت را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bivalves and tortoises have longer maximum lives than their relatives, perhaps because of the protection conferred by their thick shells.
[ترجمه گوگل]دوکفه ای ها و لاک پشت ها حداکثر عمر طولانی تری نسبت به خویشاوندان خود دارند، شاید به دلیل محافظت از پوسته ضخیم آنها
[ترجمه ترگمان]bivalves و tortoises حداکثر زندگی خود را نسبت به بستگان خود دارند، شاید به خاطر حفاظت از پوسته های ضخیم خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Scallops, like oysters, are derived from bivalves.
[ترجمه گوگل]گوش ماهی نیز مانند صدف از دوکفه ای به دست می آید
[ترجمه ترگمان]scallops، مانند صدف، از bivalves مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The thick-shelled bivalves have greater lifespans than do other molluscs, and turtles and tortoises outlive other reptiles.
[ترجمه گوگل]دوکفه ای های پوسته ضخیم عمر بیشتری نسبت به سایر نرم تنان دارند و لاک پشت ها و لاک پشت ها بیشتر از سایر خزندگان زنده می مانند
[ترجمه ترگمان]The با توپ کلفت lifespans بیشتری نسبت به سایر molluscs دارند و لاک پشت ها و tortoises بیشتر از خزندگان دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Most bivalve fossils are a few centimetres long; the ideal size for collecting.
[ترجمه گوگل]بیشتر فسیل های دوکفه ای چند سانتی متر طول دارند اندازه ایده آل برای جمع آوری
[ترجمه ترگمان]بیشتر فسیل ها bivalve چند سانتی متر طول دارند؛ اندازه ایده آل برای جمع آوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The giant bivalves jammed the cracks between the black tufts of lava that covered the ocean floor.
[ترجمه گوگل]دوکفه ای های غول پیکر شکاف های بین توده های سیاه گدازه ای را که کف اقیانوس را پوشانده بودند، گیر کردند
[ترجمه ترگمان]The غول پیکر، شکاف میان سنگ های آتش فشان را که کف اقیانوس را پوشانده بودند، مسدود کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What is true of bivalves is without much doubt true of the majority of benthic invertebrates.
[ترجمه گوگل]آنچه در مورد دوکفه ای ها صادق است، بدون شک در مورد اکثر بی مهرگان اعماق دریا صادق است
[ترجمه ترگمان]آنچه در مورد bivalves صادق است بدون شک در مورد اکثریت of مورد تردید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In spite of their general conservatism the bivalves did produce some short-lived, bizarre forms with no living survivors.
[ترجمه گوگل]علیرغم محافظه کاری عمومی، دوکفه ای ها برخی از اشکال عجیب و غریب کوتاه مدت و بدون بازمانده زنده تولید کردند
[ترجمه ترگمان]با وجود محافظه کاری عمومی آن ها، bivalves برخی اشکال عجیب و عجیب و غریب را با بازماندگان زنده خود ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a case of an oysterlike bivalve that evolved a more and more spiraled shell until, just before extinction, the valves could barely open.
[ترجمه گوگل]موردی از یک دوکفه ای صدفی وجود دارد که پوسته مارپیچی تری را تکامل می دهد تا زمانی که درست قبل از انقراض، دریچه ها به سختی باز می شوند
[ترجمه ترگمان]یک مورد از an oysterlike وجود دارد که یک پوسته more و more را تشکیل می دهد تا اینکه درست قبل از انقراض، دریچه ها به سختی می توانند باز شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Both halves of this delicate bivalve are exactly matched.
[ترجمه گوگل]هر دو نیمه این دوکفه ای ظریف دقیقاً مطابقت دارند
[ترجمه ترگمان]هر دو قسمت این دو کپه دقیق با هم همخوانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Any of several bivalve marine mollusks of the genus Pinctada and related genera of tropical waters, especially P. margaritifera, a major commercial source of pearls.
[ترجمه گوگل]هر یک از چندین نرم تن دریایی دوکفه ای از جنس Pinctada و جنس های مربوط به آب های گرمسیری، به ویژه P margaritifera، منبع تجاری عمده مروارید
[ترجمه ترگمان]هر کدام از انواع نرم تنان دریایی سرده genus و جنس های مرتبط با آب های گرمسیری، به ویژه P margaritifera، یک منبع مهم تجاری از مروارید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Although the bivalve lineages Dr Jablonski studied spread out from the equator in waves, they did not become extinct in the wake of these waves.
[ترجمه گوگل]اگرچه دوکفه ای دوکفه ای مورد مطالعه دکتر Jablonski از خط استوا به صورت امواج منتشر شد، آنها در پی این امواج منقرض نشدند
[ترجمه ترگمان]اگرچه اجداد bivalve دکتر Jablonski از خط استوا در امواج مورد مطالعه قرار گرفتند، اما آن ها در پی این امواج منقرض نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A marine bivalve mollusk of the family Pholadidae, having a long shell with which it bores into wood, rock, and clay, often causing destruction of wharf pilings.
[ترجمه گوگل]یک نرم تن دریایی دوکفه ای از خانواده Pholadidae که دارای پوسته ای بلند است که با آن در چوب، سنگ و خاک رس سوراخ می کند و اغلب باعث تخریب شمع های اسکله می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از bivalve دریایی به نام mollusk از خانواده Pholadidae است که با آن صدف و سنگ و خاک و خاک و خاک و خاک را از زمین کنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Looking at present-day biodiversity patterns in 4000 bivalve species, they have found no relationship between habitable area - in this case, continental shelf - and the number of bivalve species.
[ترجمه گوگل]با نگاهی به الگوهای تنوع زیستی امروزی در 4000 گونه دوکفه ای، آنها هیچ رابطه ای بین مناطق قابل سکونت - در این مورد، فلات قاره - و تعداد گونه های دوکفه ای پیدا نکردند
[ترجمه ترگمان]با نگاهی به الگوهای تنوع زیستی امروزی در ۴۰۰۰ گونه زیستی، آن ها هیچ ارتباطی بین مناطق قابل سکونت وجود ندارد - در این مورد، shelf قاره ای - و تعداد گونه های bivalve
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دارای دو کپه (صفت)
bivalve, bivalved

دو پره ای (صفت)
bivalve, bivalved

صدف دو کپه (صفت)
bivalve, bivalved

دو لنگ (صفت)
bivalve, bivalved

انگلیسی به انگلیسی

• having two shells that are hinged together in the middle (of certain kinds of mollusks)
mollusk with two shells that are hinged together in the middle (zoology)

پیشنهاد کاربران

دو لختی ، دو تیغه ای ، آنچه دو لخت یا دو تیغه داشته باشد مانند اسپکولوم مهبلی

بپرس